English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
English Persian
revolutions per minute چرخش بر دقیقه
revs per minute چرخش بر دقیقه
rpm چرخش بر دقیقه
rev چرخش بر دقیقه
number of revolutions چرخش بر دقیقه
rotational speed چرخش بر دقیقه
speed of rotation چرخش بر دقیقه
Other Matches
round هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
waltz three سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
single action یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
min دقیقه
hour 06 دقیقه
hours 06 دقیقه
From moment to moment . Every minute. آن به آن ( هر دقیقه )
half hour 03 دقیقه
whipstitch یک دقیقه
wait a second یک دقیقه
line per minute خط در دقیقه
minute دقیقه
minute : دقیقه
rate of fire تعدادتیر در دقیقه
exact sciences علوم دقیقه
speed of rotation گردش بر دقیقه
revs per minute گردش بر دقیقه
rpm گردش بر دقیقه
watt minute وات- دقیقه
beat تعدادپاروزنها در هر دقیقه
number of revolutions گردش بر دقیقه
revolution per minute دور در دقیقه
rpm گردش در دقیقه
number of revolutions دور بر دقیقه
rotational speed گردش بر دقیقه
revolutions per minute گردش بر دقیقه
full-time 09 دقیقه بازی
ampere minute امپر- دقیقه
mathematics علوم دقیقه
quarter hour پانزده دقیقه
rev گردش بر دقیقه
speed of rotation دور بر دقیقه
rotational speed دور بر دقیقه
rev دور بر دقیقه
rpm دور بر دقیقه
revs per minute دور بر دقیقه
revolutions per minute دور بر دقیقه
beats تعدادپاروزنها در هر دقیقه
it is 0 minutes past four ده دقیقه از چهار می گذرد
megacycle یک میلیون دوردر دقیقه
wait a minute یک دقیقه صبر کنید
subtility نکته باریک دقیقه
rpm مخفف دور در دقیقه
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
180 strokes a minute ۱۸۰ ضربه در دقیقه
cyclic rate تعداد تیردر دقیقه
cyclic rate نواخت تیر در دقیقه
at ten minutes notice با ده دقیقه اخطار قبلی
misconduct penalty جریمه 01 دقیقه اخراج
Wait a minute . یک دقیقه مهلت بده
game misconduct penalty 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
minute hand عقربه دقیقه شمار ساعت
minor penalty خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
major penalty اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
The train was 10 minutes late. قطار 10 دقیقه دیر رسید
at the elventh hour دقیقه نود کاری انجام دادن
Let me think a moment . بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
Tell him, he needs to wait for a moment. به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند.
slow fire یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
tempo سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
tempos سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
pages تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
paged تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
page تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
time زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
timed زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
lost ball گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
connects هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
line printers وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
line printer وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
connect هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
paged اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
pages اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
page اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
rotation چرخش
twirl چرخش
whirls چرخش
whirling چرخش
whirled چرخش
whirl چرخش
twirls چرخش
twirling چرخش
twirled چرخش
head rolling سر چرخش
rotational چرخش
spins چرخش
wheels چرخش
wheeling چرخش
wheel چرخش
levorotation چرخش به چپ
swirling چرخش
turns چرخش
turn چرخش
wrench چرخش
swirls چرخش
troll چرخش
gyration چرخش
circulation چرخش
volte face چرخش
volte-face چرخش
gyrations چرخش
trolls چرخش
wrenched چرخش
revolution چرخش
spin چرخش
swirl چرخش
whirlpools چرخش اب
whirlpool چرخش اب
swirled چرخش
circulations چرخش
wrenches چرخش
revolutions چرخش
it is minutes past ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
sidespin چرخش بیک سو
sidespin چرخش انحرافی
rotational speed سرعت چرخش
sidespin چرخش توپ
rotational post شغل در چرخش
upright spin چرخش ایستاده
turn table میز چرخش
high spin چرخش زیاد
trepan چرخش انحراف
rotation چرخش دوران
rotation مقدار چرخش یک شی
topspin چرخش توپ
radius of gyration شعاع چرخش
specific rotation چرخش ویژه
fractional turn چرخش کسری
forward dive شیرجه رو به اب با چرخش
free rotation چرخش ازاد
radius of giration شعاع چرخش
body english چرخش بی اختیار
orthogonal rotation چرخش عمودی
optical rotation چرخش نوری
gyoradius شعاع چرخش
magnetic ritation چرخش مغناطیسی
improper rotation چرخش نامتعارف
oblique rotation چرخش مایل
compass swing چرخش خط محوری
concentricity دقت چرخش
conrotatory motion چرخش همسو
pick and roll ایجاد سد و چرخش
quartimax rotation چرخش کوارتیماکس
proper rotation چرخش متعارف
pivot ship ناو چرخش
angle of rotation زاویه چرخش
pivot point مرکز چرخش
kick turn نیم چرخش
axis of rotation محور چرخش
disrotatory motion چرخش ناهمسو
cyclostat دستگاه چرخش
molecular rotation چرخش مولکولی
turn off محل چرخش
turning points نقطه چرخش
universal با چرخش ازاد
helicopter چرخش در هوا
helicopters چرخش در هوا
pivoting قابل چرخش
spins چرخش به سرعت
spins چرخش توپ
spin چرخش به سرعت
revolution چرخش دوران
revolutions چرخش دوران
turn-off محل چرخش
turn-offs محل چرخش
chase پایه چرخش
chased پایه چرخش
chases پایه چرخش
chasing پایه چرخش
turning point نقطه چرخش
tumble چرخش اشفتگی
tumbled چرخش اشفتگی
tumbles چرخش اشفتگی
rotatable چرخش پذیر
roll چرخش گردش
upturn چرخش ببالا
wresting چرخش پیچش
wrests چرخش پیچش
williamson turn چرخش ویلیامسون
twist چرخش بدن
twisting چرخش بدن
twists چرخش بدن
spin چرخش توپ
vertical scrolling چرخش عمودی
varimax rotation چرخش واریماکس
stuff چرخش توپ
stuffed چرخش توپ
upward rotation چرخش رو به بالا
turnabout چرخش به یک طرف
stuffs چرخش توپ
rolled چرخش گردش
wrest چرخش پیچش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com