Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (5 milliseconds)
English
Persian
will heŠnill he
چه بخواهد چه نخواهد خواه ناخواه
Other Matches
will he nill he
چه بخواهد چه نخواهد
nolens volens
خواه و ناخواه
relatives
خواهر عمو وعمه خواه تنی باشند خواه ناتنی اطلاق میشود
liberalparty
حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
gill net
و بخواهد برگرددگوشش در ان
may it please god
اگر خدا بخواهد
please god
اگر خدا بخواهد
go one's own way
<idiom>
عمل بهصورتی که شخص دلش بخواهد
There was no end of visitors at the fair.
تا دلت بخواهد در نمایشگاه آدم بود
unskilled labour
نخواهد
It wI'll pass off without one single incident
آب از آب تکان نخواهد خورد
He wI'll not come after all.
آخرش هم نخواهد آمد.
that will be the day
<idiom>
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
durable
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
the objection will not lie
ان ایراد وارد نخواهد بود
unskilled labour
کارگرانی که کارشان استادای نخواهد
complete transaction
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
ill wisher
بد خواه
whether
خواه
if
خواه
ill minded
بد خواه
or
خواه
Though the wolf may lose his teeth but never loses.
<proverb>
گرگ یتى اگر دندانهایش را هم از دست بدهد سرشت خود از دست نخواهد داد .
halophyte
نمک خواه
apologizer
معذرت خواه
votary
هوا خواه
monarchic
سلطنت خواه
one who appeals to the supreme court
فرجام خواه
one who asks for a loan
وام خواه
person aganist whom appeal
فرجام خواه
progressionist
ترقی خواه
progressist
ترقی خواه
progressivist
ترقی خواه
repulican
جمهوری خواه
constitutionalist
مشروطه خواه
homosexual
همجنس خواه
blackmailer
باج خواه
inverting
هم جنس خواه
apologists
پوزش خواه
apologist
پوزش خواه
progressive
ترقی خواه
inverts
هم جنس خواه
invert
هم جنس خواه
homosexuals
همجنس خواه
blackmailers
باج خواه
gayer
همجنس خواه
Republicans
جمهوری خواه
avenger
کین خواه
gay
همجنس خواه
Republican
جمهوری خواه
appellant
پژوهش خواه
gays
همجنس خواه
gayest
همجنس خواه
homeopath
جور درمان خواه
homeopaths
جور درمان خواه
appellant
فرجام خواه مستانف
tribade
همجنس خواه فاعلی
homoeopaths
جور درمان خواه
liberals
ازادی خواه زیاد
progressionist
عضوحزب ترقی خواه
liberal
ازادی خواه زیاد
propitious
شفیع خیر خواه
sans recours
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
nationalists
ازادی خواه واستقلال طلب
henchman
هواه خواه سیاسی نوکر
henchmen
هواه خواه سیاسی نوکر
nationalist
ازادی خواه واستقلال طلب
well wishing
ادم نیکخواه خیر خواه
ministerialist
هواه خواه وزارت وقت
progressist
عضو حزب ترقی خواه
respondents
پژوهش خواه مستانف علیه
repulican
عضو حزب جمهوری خواه
the liberal party
حزب یا دسته ازادی خواه
respondent
پژوهش خواه مستانف علیه
modernists
هوا خواه اصول امروزی
modernist
هوا خواه اصول امروزی
well wisher
ادم نیکخواه خیر خواه
culturist
فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
well intentioned
خوش نیت خیر خواه خیرخواهانه
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
second best theory
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...