Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 61 (8 milliseconds)
English	Persian
cigar holder	چوب سیگار
Search result with all words
butt	ته سیگار
butted	ته سیگار
butts	ته سیگار
stump	ته سیگار
stumped	ته سیگار
stumping	ته سیگار
stumps	ته سیگار
snip	ادم احمق ته سیگار
snipped	ادم احمق ته سیگار
snipping	ادم احمق ته سیگار
stub	ته سیگار
stubbed	ته سیگار
stubbing	ته سیگار
stubs	ته سیگار
cigarette	سیگار
cigarettes	سیگار
fag	سیگار
fags	سیگار
filter tip	فیلتر سیگار
filter tip	سیگار فیلتردار
filter tips	فیلتر سیگار
filter tips	سیگار فیلتردار
filter tipped	سیگار دارای فیلتر
filter-tipped	سیگار دارای فیلتر
cigar	سیگار
cigar	سیگار برگ
cigars	سیگار
cigars	سیگار برگ
cheroot	نوعی سیگار برگ
cheroots	نوعی سیگار برگ
cigar case	قوطی سیگار
cigar shaped	دوسرتیزچون سیگار
humidor	صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
manil	سیگار مانیلا
smoking car	واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking carriage	واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking room	اتاق ویژه سیگار کشیدن
stogie	سیگار برگ باریک وگران قیمت
stogy	سیگار برگ باریک وگران قیمت
woodbind	سیگار برگ ارزان
woodbine	سیگار برگ ارزان
chain-smoke	پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke	سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked	پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked	سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes	پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes	سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking	پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoking	سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
cigarette paper	کاغذ سیگار
He is a chain smoker.	پشت سرهم سیگار می کشد
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father.	جلوی پدرش سیگار نمی کشد
He had a cigar between his lips .	یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
lay off <idiom>	بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
a carton of cigarettes	یک کارتن سیگار
I have cigar	من یک سیگار برگ دارم.
May I offer you a cigarette?	اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
Smoking makes you ill and it is also expensive.	سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
to go out	خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
to quit something cold turkey	چیزی را یکدفعه ترک کردن [مانند سیگار یا الکل]
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com