English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (4 milliseconds)
English Persian
China has signalled [its] readiness to resume talks. چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
Search result with all words
handshake استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
handshakes استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
operation آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
dtr سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
handshaking استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
readiness to accept آمادگی برای پذیرش
cold turkey بدون آمادگی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep schools دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
look to <idiom> آمادگی برای چیزی
off the cuff <idiom> بدون آمادگی قبلی
take steps <idiom> آمادگی یافتن
wing it <idiom> بدون آمادگی
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
off hand بدون آمادگی
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com