English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (2 milliseconds)
English Persian
truck کامیون بارکش
trucked کامیون بارکش
trucking کامیون بارکش
trucks کامیون بارکش
Other Matches
trolly گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
trolley گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
trolleys گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
carryall truck کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
transporting بارکش
transported بارکش
transport بارکش
lorries بارکش
lorry بارکش
vans بارکش
transports بارکش
van بارکش
utility بارکش
freighters بارکش
freighter بارکش
wagonŠetc بارکش
wagons ارابه بارکش
draught horse اسب بارکش
waggons ارابه بارکش
cargo boat کشتی بارکش
draft animal حیوان بارکش
raft طراده بارکش
rafts طراده بارکش
lighters قایق بارکش
lighter قایق بارکش
wagon ارابه بارکش
draft horse اسب بارکش
workhorses اسب بارکش
rehinobarge تراده بارکش
pack horse اسب بارکش
tractive magnet اهنربای بارکش
portative magnet اهنربای بارکش
lifting magnet اهنربای بارکش
waggon ارابه بارکش
workhorse اسب بارکش
sumpter اسب بارکش
trundles بارکش کوتاه تراندن
bathorse اسب بارکش دراردو
trundled بارکش کوتاه تراندن
trundle بارکش کوتاه تراندن
trundling بارکش کوتاه تراندن
panel truck بارکش کوچک موتوری
harness horse اسب سواری یا بارکش
truck معامله خرده ریز بارکش
seavan ناو بارکش یا کانتینرهای دریایی
trucked معامله خرده ریز بارکش
trundl بارکش کوتاه تراندن غلتاندن
trucking معامله خرده ریز بارکش
trucks معامله خرده ریز بارکش
ginny carriage واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
cl کامیون کامیون
trucking کامیون
camion کامیون
road transport vehicle کامیون
truckloads یک کامیون پر
truckload یک کامیون پر
truck vehicle کامیون
cl کامیون پر
trucks کامیون
trucked کامیون
lorries کامیون
vehicular کامیون
truck کامیون
lorry کامیون
wrecker کامیون اخراجات
truckers راننده کامیون
truck loading سربار کامیون
truckload به اندازهی یک کامیون
van کامیون سر بسته
truckage بارکشی با کامیون
truckman راننده کامیون
teamster کامیون ران
dump truck کامیون کمپرسی
truckloads به اندازهی یک کامیون
high speed truck کامیون پردور
vans کامیون سر بسته
truck trailer ترایلر کامیون
motortruck کامیون باری
carload یک بار کامیون
wreckers کامیون اخراجات
small truck کامیون کوچک
trucker راننده کامیون
tow truck کامیون جرثقیل دار
cl برحسب بار هر کامیون
dump truck کامیون زباله بر شهرداری
tow car کامیون جرثقیل دار
stake truck کامیون نرده دار
fot تحویل روی کامیون
free on truck تحویل کالا روی کامیون
tonner کامیون دارای فرفیت معینی
Bobtail [tractor unit] [American English] تراکتور [کامیون بدون تریلر]
to jackknife truck-trailers تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
truck mixing مخلوط کردن بتن روی کامیون
dumper ماشین حمل زباله کامیون تخلیه کن
transit-agitator truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
ready-mix truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
ready-mix truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
truck mixer بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
dilly وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
transit-agitator truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
container صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
containers صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
jackknifing [with trailer or semi-trailer] تا شدن [به ۹۰ درجه و بیشتر ] کامیون در حال حرکت [با تریلر یا تریلر مسقف]
cabs جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com