English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
kheda کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
Other Matches
opposite coloured bishops فیلهای ناهمرنگ
herwitz bishops فیلهای هورویتس
bishops of opposite colours فیلهای ناهمرنگ شطرنج
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
herwitz bishops فیلهای کنترل کننده دو قطر مجاورشطرنج
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
eye cup فرفی که چشم رادران نگاه داشته
kench تغاری که ماهی یاپوست رادران نمک میزنند
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
crazing mill اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
etna فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
ostensorium فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
monstrance فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
ferae naturae وحشی ذاتا وحشی
polythalmous چند خانهای
own a house خانهای دارم
to inhabit a house در خانهای ساکن شدن
to have the run of a house اختیار خانهای را داشتن
departmental intelligence اطلاعات وزارت خانهای
to let a house خانهای را اجاره دادن
own a house دارای خانهای هستم
to front a house with marble نمای خانهای رابامرمرساختن
estaminet قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
burglars کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
land سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ
alias وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
burglar کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
aliases وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
gig mill ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
moonlight fliting گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
frame house خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
cells خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
burglarious مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
palafitte خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
semi detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi-detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
anchor cell خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
feral وحشی
savages وحشی
savage وحشی
savaged وحشی
gris وحشی
sylvatic وحشی
ruffian وحشی
ruttish وحشی
Gothic وحشی
ruffians وحشی
barbaric وحشی
undaunted وحشی
rambunctious وحشی
savaging وحشی
anthropophagus وحشی
ungovernable وحشی
unmannerly وحشی
wild وحشی
truculent وحشی
ferine وحشی
barbarous وحشی
wilds وحشی
hare brained وحشی
ferocious وحشی
boarish وحشی
uncivilized وحشی
unshapen وحشی
unshaped وحشی
wildest وحشی
savages وحشی کردن
savages وحشی شدن
bullocks گوساله وحشی
horsemint نعناع وحشی
savaged وحشی کردن
imbrute وحشی شدن
savaged وحشی شدن
savaging وحشی شدن
savaging وحشی کردن
mallards اردک وحشی
barbarise وحشی کردن
onion grass یکجور جو وحشی
charlock خردل وحشی
onion couch یکجور جو وحشی
on the same p as the savages درترازو وحشی ها
farouche وحشی صفت
fellness وحشی گری
feral child کودک وحشی
mustang اسب وحشی
saracen کافر وحشی
gothicism وحشی گری
manlike جنس نر وحشی
bestiality وحشی گری
Wild West غرب وحشی
brutalised وحشی شدن
wildness وحشی گری
brutalises وحشی شدن
wildling حیوان وحشی
brutalising وحشی شدن
wild rice برنج وحشی
barbarize وحشی کردن
wildlife حیوانات وحشی
uncivil وحشی بی ادب
uncivilly وحشی بی ادب
gross وحشی توده
grossed وحشی توده
grosser وحشی توده
grosses وحشی توده
grossest وحشی توده
grossing وحشی توده
headache خشخاش وحشی
headaches خشخاش وحشی
brutalize وحشی شدن
tiger cat گربه وحشی
wildcat گربه وحشی
wildcats گربه وحشی
wildfowl اردک وحشی
parsnip هویج وحشی
parsnip زردک وحشی
parsnips هویج وحشی
parsnips زردک وحشی
cheetah یوزپلنگ وحشی
cheetahs یوزپلنگ وحشی
toadflax کتان وحشی
mallard اردک وحشی
brutalized وحشی شدن
brutalizes وحشی شدن
savage وحشی کردن
brutalizing وحشی شدن
buffalo گاو وحشی
savage وحشی شدن
semi barbarian نیم وحشی
buffaloes گاو وحشی
bullock گوساله وحشی
sheldrake اردک وحشی دریایی
styrax بوته وحشی جاوی
the african savages وحشی های آفریقا
wild parsley انواع هویج وحشی
ruffianly گردن کلفت وحشی
troglodyte انسانهای غارنشین وحشی
perfection of savagery نهایت وحشی گری
perfection of savagery کمال وحشی گری
wild beasts جانوران وحشی وحوش
brent یکجورغاز وحشی کوچک
leopards پلنگ گربه وحشی
mallard نوعی مرغابی وحشی
mallards نوعی مرغابی وحشی
wildfowler شکارچی غاز وحشی
barbarise وحشی گری کردن
brutal حیوان صفت وحشی
ferocity وحشی گری سبعیت
barbarians ادم وحشی یابربری
barbarian ادم وحشی یابربری
barbarize بیگانه یا وحشی شدن
buffs گاو وحشی زردنخودی
marihuana تنباکوی وحشی بیابانی
greylag غاز وحشی اروپایی
gooseberry bush درخت انگور وحشی
marijuana تنباکوی وحشی بیابانی
madcap ادم بی پروا و وحشی
leopard پلنگ گربه وحشی
feral حیوان شکاری وحشی
caprifig درخت انجیر وحشی
buff گاو وحشی زردنخودی
brutalize وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalised وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising وحشی یا حیوان صفت کردن
wilding گیاه یا میوه خودرو وحشی
brutalized وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes وحشی یا حیوان صفت کردن
wild eyed دارای چشمان وحشی وخیره
warren محل نگهداری حیوانات وحشی
warrens محل نگهداری حیوانات وحشی
masterwort سنبل ختایی جاوه وحشی
catamount ادم پس کوهی و وحشی صفت
catamountain ادم پس کوهی و وحشی صفت
reclaim animal حیوانات وحشی تربیت شده
polecats موش خرمای وحشی اروپایی
polecat موش خرمای وحشی اروپایی
charreada سواری مکزیکی اسب وحشی
passenger pigeon کبوتر وحشی امریکای شمالی
to have the wild stag's foot <idiom> در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
diana الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
zootechny فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
saddle bronc riding سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
cougar گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
cougars گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
roughrider سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
passanger شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
bareback riding سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
pandours or doors امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com