Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
English
Persian
lower limit
[of the integral]
کرانه پائین
[انتگرال]
[ریاضی]
Other Matches
katabatic
پائین اینده
land vi
پائین امدن
falling of the womb
پائین افتادگی
f.of a page
پائین صفحه
f.of a bed
پائین بستریاتختخواب
juniority
رتبه پائین تر
downwards
بطرف پائین
low price
قیمت پائین
low productivity
بازده پائین
neap tide
پائین ترین جزر و مد
bottom price
پائین ترین قیمت
sewsaw
پس و پیش بالا و پائین
shift downward
حرکت به سمت پائین
shift downward
انتقال به سمت پائین
sewsaw
بالا و پائین رفتن
To stop being adamant (unyielding).
از خر شیطان پائین آمدن
light or lighted
پائین امدن واردامدن
tax haven
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
phreatic decline
پائین رفتن سطح ایستائی
tax havens
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
to d. a hill
از تپه ایی پائین امدن
to reach down
سوی پائین دراز کردن
falling of the womb
سقوط کردن پائین افتادگی
To marry below ones station.
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
fluctuable
مستعد بالا و پائین رفتن مواج
to haul a ship
بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
velocity of retreat
سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
martello
دژ کرانه
littoral
کرانه
limicoline
کرانه زی
near shore
کرانه
shores
کرانه
strandline
خط کرانه
mete
کرانه
coast
کرانه
strand
کرانه
strands
کرانه
coasts
کرانه
shore
کرانه
rivage
کرانه
medoterranean
دور از کرانه
banks
کرانه دیواری
to push off
از کرانه دریادورشدن
off shore
دور از کرانه
the means and the extremes
دو میان و دو کرانه
groin
کرانه دار
shore patrol
کرانه پاسدار
on shore
سوی کرانه
sea coast
کرانه دریا
sea shore
کرانه دریا
seaboards
کرانه دریا
beach
کرانه شنی
beach
پلاژ کرانه
sandbanks
کرانه ماسه
sandbank
کرانه ماسه
strands
کرانه بندرگاه
strand
کرانه بندرگاه
shores
کرانه ساحل
sands
شن کرانه دریا
sand
شن کرانه دریا
bank
کرانه دیواری
shore
کرانه ساحل
groins
کرانه دار
groin
کرانه دار
seaboard
کرانه دریا
boundary
کرانه کرانی
beached
پلاژ کرانه
beached
کرانه شنی
boundaries
کرانه کرانی
in shore
در اب نزدیک کرانه
coast guard
گارد کرانه
bounds register
ثبات کرانه ها
backshore beach
کرانه جزر و مد
backshore
کرانه جزر و مد
back beach
کرانه جزر و مد
beaches
کرانه شنی
beaches
پلاژ کرانه
limicoline
وابسته به مرغان کرانه زی
landding
کرانه رسمی فرودگاه
off shore fisheries
شیلات دوراز کرانه
redshank
مرغ پا قرمز کرانه زی
coast guard officer
افسر گارد کرانه
tide mark
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
Lower third
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
No matter which way you fling a cat, it will light.
<proverb>
گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
chyron
[American E]
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston
[British E]
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
upper limit
[of the integral]
کرانه بالا
[انتگرال]
[ریاضی]
land swell
خیزاب یا غلت اب نزدیک کرانه
to set in
سوی کرانه روان شدن
the nile overflows its banks
نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
lagune
جای کم گود در دریا نزدیک به کرانه
ionian
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
liquidity preference theory
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
interiors
دور از مرز دور از کرانه
interior
دور از مرز دور از کرانه
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
riverain
کرانه نشین ساحل نشین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com