English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
fashionist کسیکه برای خوش ایندمردم لباس وعادات خودرابسبک روزدرمیاورد
Other Matches
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
trainbearer کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
folklike شبیه افسانه ها وعادات محلی
to dress [put on your clothes or particular clothes] لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
vouchee کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
paragraphist کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
itemizer کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
yard man کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
ninth part of a man لباس دوختن برای
knight of the shears لباس دوختن برای
fashioner لباس دوختن برای
provisor کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
crammer کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
to be dressed to kill طوری لباس پوشیدن برای دلبری
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
night clothes لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
penny a liner کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
flagellant کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
gantline رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
professionalism صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
motley مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
steam irons ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniforms لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
whom کسیکه
one who کسیکه
gospeller کسیکه
dragman کسیکه
blessed is he who کسیکه
stalker کسیکه میخرامد
introspectionist کسیکه معتقد به
minimalist کسیکه خرسنداست
long shot کسیکه درمسابقات
constructionist کسیکه قانون
whomso بهر کسیکه
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
heliophobe کسیکه ازافتاب بیزاراست
snorter کسیکه خرناس میکشد
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
scaler کسیکه مقیاس بکارمیبرد
benedick کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
pall bearer کسیکه در همراهی با جنازه
figurant کسیکه باجمع میرقصد
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
misogynists کسیکه از زن بیزار است
euphuist کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
misogynist کسیکه از زن بیزار است
jogger کسیکه اهسته می دود
wonder worker کسیکه معجزه میکند
joggers کسیکه اهسته می دود
first nighter کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
sandbagger کسیکه کیسه شن بکار برد
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
winegrower کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
speller کسیکه لغت را هجی میکند
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
soliloquizer کسیکه باخود حرف میزند
soliloquist کسیکه باخود حرف میزند
ortorian کسیکه شرکت در خواندن بنماید
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
paradoxist کسیکه سخنهای متناقض میگوید
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
proselyte کسیکه تازه بدینی واردشود
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
autodidact کسیکه پیش خود میاموزد
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
presentee کسیکه چیزی باوعرضه شده
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
pledger کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
browser کسیکه جسته وگریخته میخواند
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
libertine کسیکه پابند مذهب نیست
libertines کسیکه پابند مذهب نیست
revenant کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
non entity کسیکه بودونابوداو یکی است
hylicist کسیکه معتقد به مادیات است
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
sitters کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
night walker کسیکه در خواب راه میرود
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
elephantiac کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
inductee کسیکه وارد خدمت شده
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
contrapuntist کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
waxer کسیکه موم مالی میکند
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
demonist کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
prankster کسیکه شوخی زننده کند
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
pone کسیکه ورق بازی رابر میزند
dabster کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
canonist کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
landsman کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
my neighbour at dinner کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
loitered :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
mumbler کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
death watch پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
color bearer کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
loiterer کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
octoroon کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
knobbler کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
parroter کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
engrosser کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
milch cow کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
end gatherer کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
jailŠetc کسیکه زندان خانه اوشده است
demonstrationist کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
knocker up کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
loitering :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
smatterer کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
loiters :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
hylotheist کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
irrepressible joy کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
would be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
heteroclite کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
would-be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
loiter :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
the observed of all observers کسیکه توجه همه سوی اوست
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
vacuist کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
revelationist کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
prison bird کسیکه زندان خانه او شده است
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
covenantee کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
arsonist کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
whitener شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
ambidexter کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com