English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
dabster کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
Other Matches
fieldsman کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
potboil برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
play club دربازی گلف چوگان
To dodge . To duck. جاخالی دادن (دربازی )
handicap امتیاز به طرف ضعیف دربازی
handicaps امتیاز به طرف ضعیف دربازی
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
chip مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
chips مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
crosse چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
quiot حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
alleyways حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
jack pot دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
alleys حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
rubinstein variation واریاسیون روبنشتاین دربازی چهار اسب در دفاع فرانسوی دردفاع نیمزو هندی و دردفاع تاراش
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
dragman کسیکه
one who کسیکه
whom کسیکه
gospeller کسیکه
blessed is he who کسیکه
introspectionist کسیکه معتقد به
stalker کسیکه میخرامد
whomso بهر کسیکه
minimalist کسیکه خرسنداست
constructionist کسیکه قانون
long shot کسیکه درمسابقات
misogynists کسیکه از زن بیزار است
scaler کسیکه مقیاس بکارمیبرد
joggers کسیکه اهسته می دود
jogger کسیکه اهسته می دود
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
snorter کسیکه خرناس میکشد
misogynist کسیکه از زن بیزار است
benedick کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
heliophobe کسیکه ازافتاب بیزاراست
figurant کسیکه باجمع میرقصد
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
pall bearer کسیکه در همراهی با جنازه
wonder worker کسیکه معجزه میکند
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
euphuist کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
pledger کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
paradoxist کسیکه سخنهای متناقض میگوید
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
contrapuntist کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
ortorian کسیکه شرکت در خواندن بنماید
browser کسیکه جسته وگریخته میخواند
non entity کسیکه بودونابوداو یکی است
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
first nighter کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
inductee کسیکه وارد خدمت شده
hylicist کسیکه معتقد به مادیات است
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
night walker کسیکه در خواب راه میرود
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
demonist کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
elephantiac کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
presentee کسیکه چیزی باوعرضه شده
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
sitters کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
autodidact کسیکه پیش خود میاموزد
speller کسیکه لغت را هجی میکند
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
prankster کسیکه شوخی زننده کند
soliloquist کسیکه باخود حرف میزند
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
waxer کسیکه موم مالی میکند
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
sandbagger کسیکه کیسه شن بکار برد
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
proselyte کسیکه تازه بدینی واردشود
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
libertine کسیکه پابند مذهب نیست
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
libertines کسیکه پابند مذهب نیست
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
soliloquizer کسیکه باخود حرف میزند
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
revenant کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
winegrower کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
irreligionist کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
knocker up کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
heteroclite کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
knobbler کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
jailŠetc کسیکه زندان خانه اوشده است
whitener شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
irrepressible joy کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
hylotheist کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
vouchee کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
octoroon کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
revelationist کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
prison bird کسیکه زندان خانه او شده است
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
parroter کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
prisoner at the bar کسیکه در نزد دادگاه متهم است
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
smatterer کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
landsman کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
vacuist کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
the observed of all observers کسیکه توجه همه سوی اوست
loiterer کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
milch cow کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
mumbler کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
my neighbour at dinner کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
pone کسیکه ورق بازی رابر میزند
hemiplegic کسیکه نیم بدنش فلج است
demonstrationist کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
engrosser کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
color bearer کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
loiter :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
loitered :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
canonist کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
bedder لله کسیکه بچه را خواب میکند
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
would-be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
death watch پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
covenantee کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
end gatherer کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
loitering :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
ambidexter کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
would be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
loiters :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
arsonist کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
an incorrigible person کسیکه اخلاقش اصلاح نپذیردیا بهبودی نیابد
poler کسیکه باچوب یا دیرک کار یاحرکت کند
croppy کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
absolutist کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com