Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
canonist
کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
Other Matches
constructionist
کسیکه قانون
shyster
کسیکه در قانون وسیاست فاقداصول اخلاقی است
nomothetes
کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
without his knowing it
بدون انکه بداند
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
to tell somebody something
[to let somebody in on something]
<idiom>
به کسی چیزی را گفتن که او نباید می دانست یا او نمی خواهد بداند.
box
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
boxes
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
key
صدای تولید شده توسط کامپیوتر که به اپراتور اجازه میدهد تا بداند که کلید انتخاب شده ثبت شده است
canons
قانون کلی قانون شرع
penal statute
قانون جزایی قانون مجازات
say's law
قانون سی . براساس این قانون
canon
قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
gospeller
کسیکه
dragman
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
one who
کسیکه
whom
کسیکه
the long arm of the law
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
minimalist
کسیکه خرسنداست
long shot
کسیکه درمسابقات
stalker
کسیکه میخرامد
whomso
بهر کسیکه
introspectionist
کسیکه معتقد به
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
snorter
کسیکه خرناس میکشد
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
jogger
کسیکه اهسته می دود
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
joggers
کسیکه اهسته می دود
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
waxer
کسیکه موم مالی میکند
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
personator
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
autodidact
کسیکه پیش خود میاموزد
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
pledger
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
presentee
کسیکه چیزی باوعرضه شده
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
fruiter
کسیکه درخت میوه میکارد
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
loiter
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiters
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
sadistic
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
loitering
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitered
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
ox man
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
colonists
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
progress chaser
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
prisoner at the bar
کسیکه در نزد دادگاه متهم است
prison bird
کسیکه زندان خانه او شده است
ambidexter
کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
pone
کسیکه ورق بازی رابر میزند
arsonist
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
the observed of all observers
کسیکه توجه همه سوی اوست
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
revelationist
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
parroter
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
rock scorpion
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
undertaking
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
colonist
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
undertaker
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
hemiplegic
کسیکه نیم بدنش فلج است
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
hylotheist
کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
milch cow
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
heteroclite
کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
interpolator
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
irreligionist
کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
end gatherer
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
loiterer
کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
gainer
کسیکه سود میبرد استفاده کننده
malapropian
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
garreteer
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
engrosser
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
would be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would-be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
misanthropist
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
demonstrationist
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
irrepressible joy
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
landsman
کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
knocker up
کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
color bearer
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
octoroon
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
knobbler
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
whitener
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
moonlighter
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
mumbler
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
head liner
کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
jailŠetc
کسیکه زندان خانه اوشده است
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
death watch
پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
dabster
کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
gatecrasher
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com