Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
commonwealth
کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealths
کشورهای مشترک المنافع جمهور
Other Matches
commonwealth games
جام کشورهای مشترک المنافع
trade follows the flag
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
colombo plan
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
commonweal
مشترک المنافع
commonwealth
مشترک المنافع
common wealth
مشترک المنافع
commonwealths
مشترک المنافع
common wealth
ممالک مشترک المنافع
common wealth
ملل مشترک المنافع
the common wealth of australia
ممالک مشترک المنافع استرالیا
sig
گروه مشترک المنافع ویژه
crown colony
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
point four
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
developed countries
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
developing countries
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
common divisor
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
subscribers
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber
مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
populace
جمهور
demos
جمهور
the people
جمهور
presidentess
زن رئیس جمهور
First Ladies
زن رئیس جمهور
president of the republic
رئیس جمهور
president
رئیس جمهور
presidents
رئیس جمهور
First Lady
زن رئیس جمهور
president-elect
رییس جمهور منتخب
president-elects
رییس جمهور برگزیده
The then president .
رئیس جمهور وقت
presidential
وابسته به ریاست جمهور
presidential
انتخاب رئیس جمهور
president-elect
رییس جمهور برگزیده
presidential election
انتخاب رئیس جمهور
president-elects
رییس جمهور منتخب
veep
معاون رئیس جمهور
republic of letters
جمهور اهل ادب
vice president
نایب رئیس جمهور
presidentship
مقام ریاست جمهور
favorite son
<idiom>
رئیس جمهور ایالت شدن
none other than the president
هیچ کسی به جز رئیس جمهور
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
electoral college
هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
vice presidency
مقام یا محل اقامت معاون رئیس جمهور
allied
کشورهای هم پیمان
overseas
کشورهای بیگانه
uncomitted countries
کشورهای غیرمتعهد
developed market economy countries
کشورهای مرفه
poor countries
کشورهای فقیر
free world
کشورهای غیرکمونیست
less developed contries
کشورهای کم رشد
industrial nations
کشورهای صنعتی
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
internationals
مربوط به کشورهای مختلف
the united states of america
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
international
مربوط به کشورهای مختلف
developing countries
کشورهای در حال توسعه
development countries
کشورهای قابل توسعه
third world countries
کشورهای جهان سوم
capitalist countries
کشورهای سرمایه داری
The English speaking-countries.
کشورهای انگلیسی زبان
federalization
تشکیل کشورهای متحد
allied headquarters
قرارگاه کشورهای هم پیمان
backward countries
کشورهای عقب مانده
retarded countries
کشورهای عقب مانده
Underdeveloped ( backward) countries .
کشورهای عقب افتاده
orienting
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federating
تشکیل کشورهای متحد دادن
third world economies
اقتصاد کشورهای جهان سوم
federate
تشکیل کشورهای متحد دادن
federated
تشکیل کشورهای متحد دادن
federates
تشکیل کشورهای متحد دادن
orients
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
OPEC
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
orient
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
organization of petroleum exporting cont
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
reactions from abroad
واکنش مردم در کشورهای خارجی
OAS
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
overseas income
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
pan americanism
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
country file
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
oil rich countries
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
isolationist
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
e r p
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
pax britannica
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
presidential call
فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
Comparison with other countries is extremely interesting.
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
first world
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
the big four
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
satellites
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellite
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
dumping
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
christian era
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
rio treaty
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
monroe doctrine
اصولی که مونرو رئیس جمهور امریکابه عنوان خط مشی سیاست خارجی امریکا به کنگره امریکا در سال 3281 اعلام کرد
nordic council
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
emancipation proclamation
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
fourteen points
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
conjoint
مشترک
common user
مشترک
intercommon
حق مشترک
held in common
مشترک
sensed
حس مشترک
joint
مشترک
subscribers
مشترک
subscriber
مشترک
common
مشترک
senses
حس مشترک
commonality
مشترک
subscriber's line
خط مشترک
commoners
مشترک
party lines
خط مشترک
party line
خط مشترک
commonest
مشترک
sense
حس مشترک
participant
مشترک
participants
مشترک
commonalities
مشترک
e f t a (european free trade association
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
joint exercise
تمرین مشترک
joint demand
تقاضای مشترک
joint declaration
بیانیه مشترک
joint costs
هزینه مشترک
joint committee
کمیسیون مشترک
joint costs
هزینههای مشترک
joint adventure
تجارت مشترک
cooperative work
همکاری مشترک
intercommunion
ارتباط مشترک
intercommunion
اقدام مشترک
interrelation
مناسبات مشترک
cooperation
همکاری مشترک
jointly owned property
مال مشترک
collaboration
همکاری مشترک
joint command
فرماندهی مشترک
co-operation
همکاری مشترک
cooperative work
کار مشترک
joint account
حساب مشترک
joint command
یکان مشترک
cooperation
کار مشترک
collaboration
کار مشترک
co-operation
کار مشترک
insurance certificate
بیمه مشترک
joint exercise
مانور مشترک
joint force
نیروی مشترک
subscriber line
خط مشترک
[مخابرات]
party parpet
جانپناه مشترک
EEC
بازار مشترک
co-authors
نویسندهی مشترک
co-author
نویسندهی مشترک
rachis
دیرک مشترک
tenancy in common
استیجار مشترک
telephone subscriber
مشترک تلفنی
synergy
عمل مشترک
subscriber's station
مرکز مشترک
subscriber's number
شماره مشترک
subscriber's line
خط متعلق به مشترک
my and his father
پدر مشترک من و او
mutual responsibility
مسئوولیت مشترک
joint ownership
مالکیت مشترک
joint products
محصولات مشترک
joint resolution
تصمیم مشترک
joint services
خدمات مشترک
joint shares
سهام مشترک
trunk circuit
معبر مشترک
joint staff
ستاد مشترک
joint stock
سرمایه مشترک
joint supply
عرضه مشترک
joint zone
منطقه مشترک
line termination circuit
اتصال مشترک
local subscriber
مشترک داخلی
mutual debts
دیون مشترک
mutual interests
منافع مشترک
subscriber's cable
کابل مشترک
common trait
ویژگی مشترک
common factor
عامل مشترک
condominium
مالکیت مشترک
common area
ناحیه مشترک
middling
جمله مشترک
combined publications
نشریات مشترک
coinsurance
بیمه مشترک
co insurance
بیمه مشترک
condominium
حاکمیت مشترک
coenotrope
گرایش مشترک
common fate
سرنوشت مشترک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com