English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
expiator کفاره کننده
Other Matches
atonement کفاره
inexpiable بی کفاره
expiation کفاره
atoned کفاره دادن
atone کفاره دادن
expiating کفاره دادن
expiates کفاره دادن
expiated کفاره دادن
expiation کفاره دادن
expiate کفاره دادن
inexpiableness کفاره ناپذیری
atoning کفاره دادن
purging کفاره دادن
atones کفاره دادن
expiation of sims کفاره گناهان
the propitiation for sins کفاره گناهان
expiable کفاره پذیر
to make amends for something کفاره دادن برای چیزی
to atone for something کفاره دادن برای چیزی
abye کفاره دادن ایستادگی کردن
aby کفاره دادن ایستادگی کردن
day of atonement یوم کیپور روز کفاره
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
inexpiably بطور کفاره ناپذیری بطورجبران ناپذیری
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
trackers پی کننده
refutative رد کننده
refuser رد کننده
commulator یک سو کننده
rebutter رد کننده
solvent اب کننده
whisperer پچ پچ کننده
benders خم کننده
syncopator غش کننده
prater پچ پچ کننده
attacking تک کننده
bandwidth یچ کننده
renunciant کننده
noncommittal رد کننده
swooner غش کننده
percutient دق کننده
fillet پر کننده
refutatory رد کننده
prattfall پچ پچ کننده
hopper لی لی کننده
fluxing oil اب کننده
hoppers لی لی کننده
solvents اب کننده
catterer پچ پچ کننده
fillets پر کننده
filleting پر کننده
bender خم کننده
tracker پی کننده
ear-splitting کر کننده
doer کننده
doers کننده
puffer پف کننده
filleted پر کننده
renunciant رد کننده
bidder کننده
solver حل کننده
fillers پر کننده
skittish رم کننده
fizzy کف کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
squelcher له کننده
deletive حک کننده
deflective کج کننده
mumbler من من کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
abjurer or abjuror کننده
thinner کم کننده
attenuant اب کننده
filler پر کننده
jaberer پچ پچ کننده
crepitant خش خش کننده
sensor حس کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
crusher له کننده
mauler له کننده
surfy کف کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
repudiationist رد کننده
bidders کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com