English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (4 milliseconds)
English Persian
phototype کلیشهای که از عکس برداشته شده است
Other Matches
clichTd کلیشهای
removable برداشته شدنی
warped surface سطح تاب برداشته
irremovable برداشته نشدنی ثابت
the murder is out پرده از روی کار برداشته شد
A big load was taken off my back. بار سنگینی از دوشم برداشته شد
He wants to bite off more than he can chew. لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
the fish smacks of the tin ماهی بوی حلبی را برداشته است
removability ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
bound barrel لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
atrip لنگر از زمین برداشته امادهء حرکت
sententiously چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
irremovability حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
chip off the old block <idiom> (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
An investigation has already been instigated. قدم اول برای بررسی پیش از این برداشته شده بود .
access panel پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
markers علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
aweigh تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
lutine bell زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com