Dictiornary-Farsi | کم خونی موضعی موقت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
transient ischemia	کم خونی موضعی موقت


Other Matches

ischmia	کم خونی موضعی
ischaemia	کم خونی موضعی
ischemia	کم خونی موضعی
ischemia	کم خونی موقت
haematocele	دمل خونی ورم خونی
hematic	خونی بیماری خونی
suspension of arms	اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore	موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area	منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
regional <adj.>	موضعی
local <adj.>	موضعی
focal	موضعی
topical	موضعی
local	موضعی
locals	موضعی
position correction	تصحیحات موضعی
spot lamp	لامپ موضعی
locally	بطور موضعی
gripe	تشنج موضعی
position warfare	نبرد موضعی
position warfare	جنگ موضعی
concentrated or single load	بار موضعی
spot check	بررسی موضعی
local velocity	سرعت موضعی
spasms	تشنج موضعی
local oscillator	اوسیلاتور موضعی
local paraysis	فلج موضعی
localization	موضعی کردن
spot check	مقابله موضعی
position defense	دفاع موضعی
spot checks	مقابله موضعی
spot checks	بررسی موضعی
local anasthesia	بیهوشی موضعی
locals	مکانی موضعی
spasm	تشنج موضعی
local	مکانی موضعی
holding anchorage	لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
depression	فرو رفتگی موضعی
local action	تخلیه موضعی باتری
depressions	فرو رفتگی موضعی
focal seizure	حمله صرعی موضعی
local deformation	تغییر شکل موضعی
bloodstained	خونی
gory	خونی
sanguine	خونی
bloodiest	خونی
bloody	خونی
haemic	خونی
anaemia	کم خونی
haemal	خونی
haematic	خونی
hemal	خونی
anemia	کم خونی
consanguity	هم خونی
bloodstain	خونی
haemoptysis	تف خونی
plethoric	خونی
poverty of the blood	کم خونی
sanguinary	خونی
bloodier	خونی
sanguinity	هم خونی
localize	محلی کردن موضعی ساختن
to anaesthetize locally	سر کردن بیهوشی موضعی زدن
asymmetric local deformation	تغییر شکل موضعی بی تقارن
localizing	محلی کردن موضعی ساختن
localizes	محلی کردن موضعی ساختن
localising	محلی کردن موضعی ساختن
osteomyelitis	التهاب موضعی و مخرب استخوان
novocain	ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
localises	محلی کردن موضعی ساختن
blood vessel	عروق خونی
toxemia	مسمومیت خونی
blood groups	گروه خونی
septicemia	گند خونی
blood cell	گویچههای خونی
blood types	گروه خونی
blood cells	گویچههای خونی
blood group	گروه خونی
blood type	گروه خونی
sanguineous	خونی دموی
bloody flux	اسهال خونی
hematoma	غده خونی
pernicious anemia	کم خونی خطرناک
haematuria	پیشاب خونی
hematoblast	پلاکتهای خونی
haematozoon	انگل خونی
haematoma	دمل خونی
haematoma	ورم خونی
red water	پیشاب خونی
greensickness	کم خونی زنان
hematozoon	انگلهای خونی
sanguine a	سکته خونی
hypoglycemia	کم قند خونی
haematocele	کورک خونی
napping	نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napped	نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nap	نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps	نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
vorticity	میزان برداری دوران موضعی سیال
life blood	خونی که زندگی به ان نیازمنداست
dysentery	اسهال خونی دیسانتری
vendettas	دشمنی خونی خانوادگی
sanguine temperament	مزاج خونی یا دموی
chlorotic	سبزرنگی براثرکم خونی
septicaemic	مبتلا بگند خونی
vendetta	دشمنی خونی خانوادگی
nips	فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nip	فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped	فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
cariovascular	وابسته بقلب ورگهای خونی
extrinsic factor	عامل ضدکم خونی وخیم
angiology	مطالعه عروق خونی و لنفی
neurocirculatory asthenia	ضعف عصبی- گردش خونی
haematogen	دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
greensick	مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
platelet	جسم مسطح و کوچک بویژه پلاکتهای خونی
waisting	کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
benzocaine	ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
nibbler	ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
vortex line	خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
anoxia	فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
adhoc	موقت
interim	موقت
pontoon bridge	پل موقت
pro tempore	موقت
pontoons	پل موقت
intrim	موقت
pontoon	پل موقت
makeshift	موقت
provisional	موقت
temporary	موقت
superheterodyne	گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
protem	موقتا موقت
armistice	صلح موقت
dazzle	کوری موقت
dazzled	کوری موقت
dazzles	کوری موقت
armistices	صلح موقت
temporary duty	شغل موقت
provisional scrip	تصدیق موقت
temporalty	بطور موقت
blackout	بیهوشی موقت
blackouts	بیهوشی موقت
temporal life	زندگی موقت
tabernacle	پرستشگاه موقت
suspension of arms	اتش بس موقت
short time duty	کار موقت
stopgaps	چاره موقت
dazzling	کوری موقت
tentative	ازمایشی موقت
lean-to	پناهگاه موقت
interim certificates	گواهی موقت
detention pending trial	حبس موقت
interim financing	پرداخت موقت
debarkation hospital	بیمارستان موقت
interim plan	برنامههای موقت
cofferdam	بند موقت
coffer dam	سد انحرافی موقت
charge d'affaires of the embassy	کاردار موقت
bridging leon	وام موقت
bridging leon	اعتبار موقت
kluged	ترسیم موقت
false work	حائل موقت
modus vivendi	توافق موقت
modulus vivendi	قار موقت
provisional	به طور موقت
lean-tos	پناهگاه موقت
stopgap	چاره موقت
drop tank	تانک موقت
suspensions	اخراج موقت
temporary works	کارهای موقت
term insurance	بیمه موقت
the pro tem chief	رئیس موقت
buffer	حافظه موقت
x site	انبار موقت
bretess	سنگر موقت
bretex	سنگر موقت
bretesse	سنگر موقت
bretisee	سنگر موقت
brettys	سنگر موقت
timbering	چوبست موقت
temporary wife	زوجه موقت
temporary marriage	ازدواج موقت
temporary gauge	اشل موقت
bretise	سنگر موقت
temporary structures	ساختمانهای موقت
suspension	اخراج موقت
temporary storage	انباره موقت
temporary road	راه موقت
temporary duty	ماموریت موقت
temporary storage	حافظه موقت
temporarily	بطور موقت
temporary hardness	سختی موقت
locumtenens	کفیل جانشین موقت
rendezvous area	منطقه تجمع موقت
kludge	سخت افزار موقت
juryrig	برپا کردن موقت
interim injunction	حکم توقیف موقت
drug holiday	ترک موقت دارو
convening authority	مقام صلاحیتدار موقت