English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
English Persian
switch contact کنتاکت اتصال
Search result with all words
contact قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacted قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacting قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
contacting کنتاکت
contact کنتاکت
magnetic contactor کنتاکت گر
contactor کنتاکت گر
contact piece کنتاکت
contacted کنتاکت
contacts کنتاکت
self cleaning contact کنتاکت خودشوی
breake contact کنتاکت ساکن
sliding contact کنتاکت لغزشی
spring contact کنتاکت فنری
intermediate contact کنتاکت میانی
intermediate contact کنتاکت واسطه
interrupter contact کنتاکت پلاتین
interrupter contact کنتاکت قطع
sliding contact کنتاکت لغزان
wiping contact کنتاکت لغزان
impluse contact کنتاکت ضربهای
carbon contact کنتاکت کربنی
main contact کنتاکت اصلی
multiple contact کنتاکت دستهای
multiple contact دسته کنتاکت
electric contact کنتاکت الکتریکی
mercurial contact کنتاکت جیوهای
collective contact کنتاکت جامع
third rail ریل کنتاکت
plug connection کنتاکت پریز
contact sparking جرقه کنتاکت
plug contact کنتاکت دوشاخه
impluse contact کنتاکت ایمپولز
relay contact کنتاکت رله
protective contact کنتاکت محافظ
contact points نوکهای کنتاکت
point contact کنتاکت نقطهای
contact rail ریل کنتاکت
roller contact کنتاکت غلتکی
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
change over contact کنتاکت تغییر دهنده
contact voltage regulator نافم ولتاژ با کنتاکت
contact resistance مقدار مقاومت کنتاکت
ignition by contact breaking احتراق با قطع کنتاکت
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
lead قطب اتصال سیم اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
seams خط اتصال
fusion اتصال
fusions اتصال
connectivity اتصال
connection line خط اتصال
networks اتصال
network اتصال
joint اتصال
colligation اتصال
attaches اتصال
incorporation اتصال
contact اتصال
seam خط اتصال
bonding اتصال
attach اتصال
interconnection اتصال
lead wire خط اتصال
contacts اتصال
conjuncture اتصال
attaching اتصال
hitching اتصال
union اتصال
contacting اتصال
connector اتصال
hitch اتصال
contacted اتصال
concatenate اتصال
hitched اتصال
inosculation اتصال
lap joint اتصال لب به لب
unions اتصال
law of continvity اتصال
connect node کد اتصال
hitches اتصال
interconnetion اتصال
conjunction اتصال
symphysis اتصال
continuity اتصال
junction اتصال
cutter link اتصال
link اتصال
juncture اتصال
connection اتصال
connexions اتصال
fitting اتصال
abutment اتصال
abjoint بی اتصال
v joint اتصال "وی "
conjunctions اتصال
nexus اتصال
binding اتصال
bindings اتصال
tie line خط اتصال
suspensions اتصال
tie down اتصال
junctions اتصال
suspension اتصال
scarf اتصال
coupling اتصال
jump joint اتصال لب به لب
butt joint اتصال لب به لب
coitus اتصال
butt joint riveting اتصال لب به لب
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
scarfs اتصال
bounding اتصال
wiring اتصال
clutch dog فک اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
contact pair زوج اتصال
coupling magent اهنربای اتصال
connexion ارتباط اتصال
coupling valve ارزش اتصال
connector symbol علامت اتصال
delta connection اتصال دلتا
delta connection اتصال مثلث
ground connection اتصال زمین
dead earth اتصال زمین
data link اتصال داده
cross linking اتصال عرضی
manifold روپوش اتصال
crosspoint زوج اتصال
coupling instability نااستواری اتصال
coupling capacitor خازن اتصال
coupler link عضو اتصال
synchronised با هم اتصال دادن
coupling element عنصر اتصال
brittannia joint اتصال بریتانیایی
coupling factor ضریب اتصال
corner joint اتصال گوشه
corner joint اتصال فارسی
synchronises با هم اتصال دادن
synchronising با هم اتصال دادن
synchronize با هم اتصال دادن
contact series اتصال سری
synchronizes با هم اتصال دادن
contact plug فیش اتصال
coupler link لینک اتصال
fitting قطعه اتصال
coupling coefficient ضریب اتصال
cluster joint اتصال خوشهای
concatenated key کلید اتصال
double bond اتصال مضاعف
telephone area ناحیه اتصال
conference circuit اتصال پیشنهادی
branch extension اتصال شنت
binding screw پیچ اتصال
binding post پیچ اتصال
becket حلقه اتصال
ball joint توپی اتصال
balanced circuit اتصال سیمتریک
by pass اتصال کوتاه
commissure محل اتصال
cable joint موف اتصال
circuit diagram شمای اتصال
collector contact اتصال کلکتور
channel attached اتصال کانالی
chain field فیلد اتصال
commissure سطح اتصال
cascade connection اتصال ابشاری
capacity ground اتصال به فرفیت
cam control بادامک اتصال
automatic drop اتصال خودکار
arris fillet joint اتصال فرنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com