English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
Other Matches
estrogen هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
yule log کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
macron علامت "-" که بالای حروف صدادار گذارده میشود تاصدای ان بلندتر شود
selling race مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
pillotage وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
toll thorough وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
it peels better بهتر پوست ان کنده میشود
groundage حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
transit duty حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
paddle boats کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boat کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
withholding tax مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
withholding taxes مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
table money فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
back pressure turbine توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
We consider it a great honor to have you here with us tonight. این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
fishbone mine سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
order book دفتر سفارشات
customer ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
customers ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
erogenous ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
prepositive درجلو گذارده شده سرکلمهای
exhibitionism نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
he is rightly named بمناسبت یادرست اورانام گذارده اند
it was basedon evclid اساس ان روی اقلیدس گذارده شده بود
stocked موجودی موجودی کالا
stock موجودی موجودی کالا
bolster تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
proprietary company شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
bolstered تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
tryworks کوره اجری دارای سه پایه کار گذارده شده در ان
bolsters تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes احساسات جنسی روابط جنسی
sex احساسات جنسی روابط جنسی
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
concerns بابت
thereat از ان بابت
by impl <adv.> از آن بابت
behalf بابت
concern بابت
thereupon <adv.> از آن بابت
thereat <adv.> از آن بابت
subsequently <adv.> از آن بابت
particular redemption بابت
consequently <adv.> از آن بابت
at that [at that provocation] <adv.> از آن بابت
as a result <adv.> از آن بابت
items بابت
item بابت
in this manner <adv.> از آن بابت
in consequence <adv.> از آن بابت
by implication <adv.> از آن بابت
therefore <adv.> از آن بابت
whereby <adv.> از آن بابت
in this way <adv.> از آن بابت
hence <adv.> از آن بابت
as a consequence <adv.> از آن بابت
in this wise <adv.> از آن بابت
in this vein <adv.> از آن بابت
particulars بابت
therein از ان بابت
for that reason <adv.> از آن بابت
thus [therefore] <adv.> از آن بابت
in this respect <adv.> از آن بابت
in this sense <adv.> از آن بابت
insofar <adv.> از آن بابت
whereat که از ان بابت
in so far <adv.> از آن بابت
as a result of this <adv.> از آن بابت
for this reason <adv.> از آن بابت
Zahir-Shahi design طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
on this score از این بابت
on my own account بابت خودم
regard بابت باره
regarded بابت باره
regards بابت باره
paticular خصوصی بابت
chimney بخاری
radiator بخاری
heater بخاری
gaseous بخاری
stoves بخاری
halituous بخاری
heaters بخاری
steam lance یخ اب کن بخاری
stove بخاری
radiators بخاری
chimneys بخاری
bigness بزرگی
hugeness بزرگی
hauteur بزرگی
augustness بزرگی
magnitude بزرگی
masterdom بزرگی
supercilicusness بزرگی
dignity بزرگی
bulkiness بزرگی
voluminosity بزرگی
sizes بزرگی
magnifcation بزرگی
size بزرگی
magneficence بزرگی
massiveness بزرگی
grandness بزرگی
enlargement بزرگی
gentility بزرگی
grandeur بزرگی
largeness بزرگی
gloriousness بزرگی
greatness بزرگی
voluminesity بزرگی
enlargements بزرگی
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
gigabyte یک هزار میلیون بابت
In this matter در این بابت [قضیه]
therewith از ان بابت علاوه بر این
for ones own hand بابت خود شخص
steam pile driver شمعکوب بخاری
chimneypiece نمای بخاری
steam pile driver دنگ بخاری
pokers سیخ بخاری
fire-irons لوازم بخاری
steamship کشتی بخاری
poker سیخ بخاری
stoker سیخ بخاری
stovepipe لوله بخاری
turn cap خفه کن بخاری
vapoury بخاری بخارمانند
chimney piece پیش بخاری
chimneypiece گچ بری بخاری
electric heater بخاری برقی
grated بخاری تو دیواری
grates بخاری پنجرهای
fireplaces بخاری منقل
fire side بخاری دیواری
fireplace بخاری منقل
grates بخاری تو دیواری
fire guard پیش بخاری
mantel board در بالای بخاری
firesides پای بخاری
fire side پای بخاری
fireside پای بخاری
grate بخاری پنجرهای
grate بخاری تو دیواری
fire place بخاری دیواری
grated بخاری پنجرهای
fire screen پنجره بخاری
chimneys بخاری دیواری
soot دوده بخاری
chimney بخاری دیواری
mantelpiece نمای بخاری
tun لوله بخاری
mantelpieces نمای بخاری
mantlepieces نمای بخاری
chimney breast سینه بخاری
chimney breasts سینه بخاری
steam brake ترمز بخاری
steam hammer چکش بخاری
andiron پیش بخاری
fender پیش بخاری
interior heater بخاری اتومبیل
radiators خنک کن بخاری
radiator خنک کن بخاری
on the score of neglect بعنوان غفلت ازاین بابت
social security contributions پرداختی بابت تامین اجتماعی
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
formidability استحکام بزرگی
eminency برامدگی بزرگی
headships بزرگی برتری
man and boy چه در کودکی چه در بزرگی
vastity عظمت بزرگی
headship بزرگی برتری
megacephaly بزرگی بیش از حد سر
vastness عظمت بزرگی
vastitude عظمت بزرگی
immeasurableness بزرگی بی اندازه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com