English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (6 milliseconds)
English Persian
that was said above که درفوق گفته شد
Other Matches
superjacent واقع درفوق
above named مذکور درفوق
ipso dixit گفته بی دلیل گفته استبدادی
doctrines گفته
I was told ... به من گفته شد ...
dixit گفته
parol گفته
dite گفته
dicta گفته
sayings گفته
statements گفته
sentence گفته
sentences گفته
statement گفته
sentencing گفته
saying گفته
doctrine گفته
so saying اینرا گفته
missatement گفته نادرست
he is said to have fled گفته اند
ipsedixit گفته محض
laconism گفته پر مغز
ipso dixit گفته محض
that was said above که دربالا گفته شد
termed <adj.> <past-p.> گفته شده
named <adj.> <past-p.> گفته شده
mentioned <adj.> <past-p.> گفته شده
It is being said that ... گفته می شود که ...
unsay گفته نشدن
to leave unsaid نا گفته گذاردن
stated <adj.> <past-p.> گفته شده
bywords گفته اخلاقی
tag گفته مبتذل
byword گفته اخلاقی
maxim گفته اخلاقی
said گفته شده
told گفته شده
maxims گفته اخلاقی
statements گفته بیانیه
statement گفته بیانیه
tags گفته مبتذل
spoken گفته شده
it is truly said راست گفته اند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
ipso dixit او خود گفته است
it is well said خوب گفته اند
aforementioned <adj.> گفته شده در بالا
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
If only you had told me . کاش به من گفته بودی
above-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
above-quoted <adj.> گفته شده در بالا
d. of a statement تکذیب گفته ایی
divers statements گفته هایی چند
aforesid پیش گفته شده
above said بالا گفته شده
foregoning پیش گفته شده
abovementioned <adj.> گفته شده در بالا
ipsedixit خود او گفته است
direct oration گفته یا قول مستقیم
afore-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
I told you , didnt I ? من که بتو گفتم ( گفته بودم )
Actions speak louder than words . دو صد گفته چونیم کردار نیست
recants گفته خود را تکذیب کردن
It needs to be said that ... لازم هست که گفته بشه که ...
Enough has been said! به اندازه کافی گفته شده!
put in <idiom> اضافه چیزی که قبلا گفته شد
on cne's own initiative بی انکه کسی گفته باشد
dictum گفته افهار نظر قضایی
recanting گفته خود را تکذیب کردن
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
recanted گفته خود را تکذیب کردن
recant گفته خود را تکذیب کردن
dictums گفته افهار نظر قضایی
ipsissima verba عین بیانات و گفته شخص
indirect oration گفته یا قول غیر مستقیم
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
action speaks louder than words <proverb> دو صد گفته چون نیم کردار نیست
per طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
What you say is true in a sense . گفته شما به معنایی صحیح است
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
it say in the bible that درکتاب مقدس گفته شده است
affimable شایسته انکه بطورقطع گفته شود
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
undershot درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
ana :مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
infant در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
Thank God! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank goodness! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
permanent structures به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
indirect speech گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
gymnopaedic درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
pregnant use of a verb بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
praecocial درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
semi-detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
rub something in <idiom> دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
counseled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsels در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
unpriced درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
counselling در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
nibble به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbled به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
notobranchiate در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
to jump on somebody به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
set loose <idiom> رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
heddle rod چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com