Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
skittle
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
Other Matches
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
creeper
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creepers
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
cuban fork ball
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
upthrust
بطرف بالا پرتاب کردن
cockshy
پرتاب تیر بطرف هدف
cockshot
پرتاب تیر بطرف هدف
bowling alley
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
bowling alleys
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
hub
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
gimbals
توپی و غلاف توپی گردان
to check off
رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
skyward
بطرف اسمان بطرف بالا
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
computed altitude
ارتفاع محسوب
enumerated
بشماراوردن محسوب داشتن
enumerates
بشماراوردن محسوب داشتن
enumerate
بشماراوردن محسوب داشتن
enumerating
بشماراوردن محسوب داشتن
ignorance of the face is a good defence
جهل موضوعی دفاع محسوب میشود
normal
هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
mistake of law is no defence
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
ignorance of the law is no defence
جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
Farzaneh was considered an excellent teacher.
[ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.]
فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
Hello Hbib This is our teacher Her nam is
فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
mistake of fact is a good defence
اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
phonendoscope
شنیده میشوند
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
writes
سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
write
سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
boxes are made of wood
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
plastic zone
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
spigot
توپی
ball joint
توپی
tapped
توپی
tapping
توپی
spilled
توپی
spilling
توپی
spills
توپی
plugging
توپی
pivoted
توپی
pivot
توپی
pivots
توپی
plug
توپی
dowel
توپی
spill
توپی
tap
توپی
plugs
توپی
to kick a ball
توپی را
alluvial deposit
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
avoirdupois
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
single
استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct.
برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
ball joint
توپی اتصال
pivots
توپی اتصال
pivot
توپی اتصال
fuse plug
توپی فیوز
ball printer
چاپگر توپی
to catch a fly
توپی را ازهواگرفتن
pivoted
توپی اتصال
hub bore
سوراخ توپی
spile
گل میخ توپی
countersinck bit
مته توپی
tapper
توپی گذار
rotor hub
توپی رتور
access
اصابت
accessed
اصابت
hitting
اصابت
hits
اصابت
impingement
اصابت
hit
اصابت
accessing
اصابت
accesses
اصابت
bird's eye perspective
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
plasmodium
نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
pronominal adjective
صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
plug mill
دستگاه نورد توپی
plug
سربطری توپی گذاشتن
stopper
توپی جلوگیری کننده
stoppers
توپی جلوگیری کننده
oil drain plug
توپی تخلیه روغن
plugs
سربطری توپی گذاشتن
plugging
سربطری توپی گذاشتن
hits
اصابت گلوله
impact area
محل اصابت
hit
اصابت موفقیت
hit ratio
نسبت اصابت
onset
هجوم اصابت
line of impact
خط اصابت گلوله
impact point
نقطه اصابت
surface of impact
سطح اصابت
impact pressure
فشار اصابت
thunderstroke
اصابت صاعقه
impact
اصابت گلوله
impacts
اصابت گلوله
direct hits
اصابت مستقیم
direct hit
اصابت مستقیم
hits
اصابت موفقیت
hitting
اصابت گلوله
point of impact
نقطه اصابت
hitting
اصابت موفقیت
hit
اصابت گلوله
shot
اصابت کرده
shots
اصابت کرده
hauling
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
ballistic
مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
data link
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
reversal
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversals
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
back plate
صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
phonoscope
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
hauled
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
in love - engaged - married
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
beanball
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
head
توپی کامل و سایر متعلقات
in
توپی که وارد دروازه شده
in-
توپی که وارد دروازه شده
set up
توپی که به اسانی برگردانده شود
effective pattern
منطقه اصابت موثر
impacts
اصابت اثر شدید
bursts
محل اصابت گلوله
point of impact
محل اصابت گلوله
beatten zone
منطقه مورد اصابت
center of impact registration
ثبت مرکز اصابت
angle of incidence
زاویه اصابت گلوله
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
impact
اصابت اثر شدید
impact registration
ثبت مرکز اصابت
strike
اصابت اعتصاب کردن
strikes
اصابت اعتصاب کردن
impact area
منطقه اصابت گلوله ها
impact point
محل اصابت گلوله
burst
محل اصابت گلوله
biting angle
کوچکترین زاویه اصابت
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
green manure
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
periodicals
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
forlorn hope
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
coated chippings
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
herdic
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
keeping house
در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
lineball
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
spinner
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
tampon
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bleeders
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeder
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
tampons
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
pattern
نقشه طرح اصابت گلوله ها
patterns
نقشه طرح اصابت گلوله ها
hit
اصابت کردن به هدف زدن
single shot hit probability
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
hits
اصابت کردن به هدف زدن
vertical probable error
خطای اصابت قائم گلوله
the lot fell upon me
قرعه بنام من اصابت کرد
impact pressure
نیروی اصابت فشار ترکش
impacts
با شدت اصابت کردن ضربت
hitting
اصابت کردن به هدف زدن
impact
با شدت اصابت کردن ضربت
eft
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
windbreak
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreaks
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
lamplighter
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
pivoted
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
outswinger
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
blade butt
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
pivots
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
die
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
tampion
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
jump ball
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
netball
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
pivot
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
inswinger
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
direct hit
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
impact registration
ثبت تیر بروش مرکز اصابت
direct hits
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
absolute deviation
انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
surface of impact
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
palatals
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
anchor block
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
zeeman
پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
saint
عنوان روحانیون مثل "حضرت " که در اول اسم انهامیاید ومخفف ان st است جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com