Dictiornary-Farsi | کوفته ماهی وسیب زمینی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fish ball	کوفته ماهی وسیب زمینی


Other Matches

fish and chips	خوراک ماهی وسیب زمینی سرخ کرده
colcannon	خوراک کلم وسیب زمینی
rissole	کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
rissoles	کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
fish cake	نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند
army component	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison	گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock	فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
rissole	کوفته
rissoles	کوفته
to beat black and blue	کوفته یاکبودکردن
bruising	کوفته شدن
bruises	کوفته شدن
bruised	کوفته شدن
bruise	کوفته شدن
croquette	کوفته برنجی
croquettes	کوفته برنجی
worn-out	خسته و کوفته
worn out	خسته و کوفته
spent	از پا درامده کوفته
contuse	کوفته کردن
quenelle	کوفته ریزه
army landing forces	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
livid	کبود شده کوفته
army commander	فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
pomfret	یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse	موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck	ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
He fell off his bike and bruised his knee.	او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
escolar	نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
haddock	ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
fishes	ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy	ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
mackerel	ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppies	ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fished	ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish	ماهی صید کردن ماهی گرفتن
ground signals	سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft	هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam	سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams	سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
grayfish	نوعی ماهی روغن سگ ماهی
wayworn	خسته و مانده در اثر سفر خسته و کوفته
sea calf	گوساله ماهی سگ ماهی
pickerel	اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
teleost	ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
earth-bound	زمینی
landed a	زمینی
tellurian	زمینی
earthly	زمینی
territorial	زمینی
predial or prae	زمینی
agrarian	زمینی
tumbling	زمینی
sublunary	زمینی
terrestrial	زمینی
terrene	زمینی
sub astral	زمینی
subaerial	رو زمینی
sublunar	زمینی
terraneous	زمینی
land tail	بنه زمینی
land force n	نیروی زمینی
hypogeous	زیر زمینی
groundnut	بادام زمینی
potato	سیب زمینی
mail gram	پست زمینی
potatoes	سیب زمینی
land mine	مین زمینی
murphy	سیب زمینی
groundnuts	بادام زمینی
army general staff	ستادنیروی زمینی
army attache	وابسته زمینی
ground force	نیروی زمینی
apogee	اوج زمینی
praties	سیب زمینی
ground antenna	انتن زمینی
earth antenna	انتن زمینی
perigee	حضیض زمینی
overland mail	پست زمینی
tater	سیب زمینی
ground forces	نیروی زمینی
antenna ground	انتن زمینی
land forces	نیروی زمینی
land combat	نبرد زمینی
infernal regions	دیارزیر زمینی
earthy	زمینی دنیوی
ground nut	بادام زمینی
bonus pass	پاس زمینی
ground liaison	رابط زمینی
army forces	نیروهای زمینی
peanuts	پسته زمینی
ground forces	نیروهای زمینی
peanuts	بادام زمینی
ground fire	تیر زمینی
ground control	کنترل زمینی
ground circuit	مدار زمینی
peanut	پسته زمینی
graze burst	ترکش زمینی
peanut	بادام زمینی
ground observation	دیدبانی زمینی
earth nut	بادام زمینی
ground observer	دیدبان زمینی
hypogean	زیر زمینی
terrestrial	وضعیت زمینی
hypogeal	زیر زمینی
groundling	گیاه زمینی
ground waves	امواج زمینی
ground wave	موج زمینی
ground track	مسیر زمینی
ground surveillance	تجسس زمینی
ground surveillance	مراقبت زمینی
ground speed	سرعت زمینی
ground return	برگشت زمینی
ground return	بازتاب زمینی
ground position	موقعیت زمینی
ground position	ایستگاه زمینی
floor lamp	اباژور زمینی
gully	دالان زمینی
gullies	دالان زمینی
gulleys	دالان زمینی
landmines	مین زمینی
tellurian matter	ماده زمینی
terrestrial radiation	تابشهای زمینی
armies	نیرو زمینی
terrain corridor	دالان زمینی
monkey nut	بادام زمینی
terrain return	اکوی زمینی
army	نیرو زمینی
terraqueous	زمینی ودریایی
landmine	مین زمینی
terrestrial refraction	شکست زمینی
standard lamps [British]	آباژورهای زمینی
suberranean	زیر زمینی
subterraneous	زیر زمینی
standard lamp [British]	آباژور زمینی
floor lamp [American]	آباژور زمینی
floor lamps [American]	آباژورهای زمینی
subway	راه زیر زمینی
gnome	جنی زیر زمینی
crisper	سیب زمینی برشته
geomorphic	شبیه بزمین زمینی
hotpots	آبگوشت سیب زمینی
geocentric latitude	عرض جغرافیایی زمینی
extraterrestrial radiation	تابشهای ماوراء زمینی
hotpot	آبگوشت سیب زمینی
ground loom	دار زمینی [قالی]
gnomes	جنی زیر زمینی
subway	ترن زیر زمینی
sweet potatoes	سیب زمینی شیرین
rootstock	ساقه زیر زمینی
terrestrial	زمینی مربوط به زمین
subways	راه زیر زمینی
crisp	سیب زمینی برشته
sweet potato	سیب زمینی شیرین
crispest	سیب زمینی برشته
subways	ترن زیر زمینی
crisps	سیب زمینی برشته
floor exercise	حرکات زمینی ژیمناستیک
potato salad	سالاد سیب زمینی
surveyed	نقشه برداری زمینی
survey	نقشه برداری زمینی
asphaltum	قیر زمینی اسفالت
army staff	ستاد نیروی زمینی
army reserve	احتیاط نیروی زمینی
army post office	پستخانه نیروی زمینی
chipmunk	موش خرمای زمینی
chipmunks	موش خرمای زمینی
ground survey	نقشه برداری زمینی
army artillery	توپخانه نیروی زمینی
army aviator	خلبان نیروی زمینی
army base	پایگاه نیروی زمینی
army base	پادگان نیروی زمینی
army corps	سپاههای نیروی زمینی
cadastral survey	نقشه برداری زمینی
surveys	نقشه برداری زمینی
field survey	نقشه برداری زمینی
dower	سوراخ زیر زمینی
department of the army	وزارت نیروی زمینی
potato	انواع سیب زمینی
potatoes	انواع سیب زمینی
peanut butter	خمیر بادام زمینی
landmark	علامت مشخصه زمینی
landmarks	علامت مشخصه زمینی
army depot	امادگاه نیروی زمینی
tumbler	ژیمناست زمینی کار
pignut	یکنوع بادام زمینی
surface mission	ماموریت دفاع زمینی
tumblers	ژیمناست زمینی کار
groundwater	ابهای زیر زمینی
table water	سفره اب زیر زمینی
groundwave	موجهای رادیویی زمینی
task group	گروه ماموریت زمینی
army	ارتش نیروی زمینی
telluric	دارای تلوریوم زمینی
jerusalem a	سیب زمینی ترشی
tellurous	دارای تلوریوم زمینی
latitude band	نوار عرضی زمینی
kidney potato	سیب زمینی سرخ
land carriage	بار کشی زمینی