Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
The cat dreams of mice.
<proverb>
گربه در خواب موش بیند.
Other Matches
The thirsty dreams of water .
<proverb>
تشنه در خواب آب مى بیند .
genet
جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
feline
وابسته به تیره گربه گربه صفت
neither he nor i see it
نه من انرامی بیند نه من
there is nothing like leather
هر که نقش خویشتن بیند دراب
He has poor (bad)eyesight.
چشمش خوب نمی بیند
somnambulist
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
the early bird catches the worm
<proverb>
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
see if he is still there
به بیند او هنوز انجا است یانه
program manager
بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
narcolepsy
حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
night gown
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
Given the water ,he is a good swimmer .
<proverb>
آب نمى بیند والا شناگر قابلى است .
hypnoid
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoidal
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
periscopic lens
شیشه عدسی که بوسیله ان انسان مستواندچیزهای دورترازچشم رس راهم به بیند
mafrash
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
hypnagogic
خواب اور خواب کننده
hypnogogic
خواب اور خواب کننده
somnific
خواب اور خواب الود
dreamy
خواب مانند خواب الود
dogsleep
خواب زودبر خواب دروغی
morpheus
الهه خواب خواب پرور
dreamiest
خواب مانند خواب الود
dreamier
خواب مانند خواب الود
edge detection
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
What the eye doesnt see the heart doesnt grieve ov.
<proverb>
چیزى را که چشم نمى بیند قلب نیز غصه اش نمى خورد .
He is fast asleep.
خواب خواب است
One madman is pleased to see another .
<proverb>
دیوانه چو دیوانه بیند خوشش آید.
flues
گربه رو
ventus's shell
کس گربه
cat
گربه
the cat has nine lives
گربه
tomcats
گربه نر
tom cat
گربه نر
cats
گربه
flue
گربه رو
tomcat
گربه نر
air drain
گربه رو
moggy
گربه
puss
گربه
malkin
گربه
gib cat
گربه نر
grimalkin
گربه
neko
گربه
felid
گربه
wildcats
گربه وحشی
cowries
نوعی کس گربه
galeophobia
گربه هراسی
cowrie
نوعی کس گربه
kits
بچه گربه
kit
بچه گربه
tabby
گربه ماده
tabbies
گربه ماده
caracal
گربه صحرایی
mewing
صدای گربه
mewed
صدای گربه
mew
صدای گربه
cat's paws
پنجه گربه
kitties
بچه گربه
wildcat
گربه وحشی
cat's paw
پنجه گربه
gatophobia
گربه هراسی
pussies
گربه وار
pussy
گربه وار
meow
صدای گربه
meaow
صدای گربه
kitling
بچه گربه
lead one a dance
گربه رقصاندن
to lead one a dance
گربه رقصاندن
lemon grass
گربه دشتی
silure
گربه ماهی
tabby cat
گربه خط دار
to pull the strings
گربه رقصاندن
kittens
بچه گربه
ailurophobia
گربه هراسی
kitten
بچه گربه
cowry
نوعی کس گربه
tiger cat
گربه وحشی
reflecting stud
چشم گربه
sheat fish
گربه ماهی
catfish
گربه ماهی
kitty
بچه گربه
catty
گربه صفت
tom
جنس نر گربه نر
civet
گربه زباد
gib cat
گربه اخته
gib
گوه گربه نر
felid
گربه مانند
felidae
تیره گربه
Persian cat
گربه ایرانی
fitchet
گربه قطبی
toms
جنس نر گربه نر
heating flue
تنوره گربه رو
catty
شبیه گربه
cattiest
گربه صفت
cri du chat
گربه اوایی
cattiest
شبیه گربه
cattier
شبیه گربه
cattier
گربه صفت
cattiness
گربه صفتی
abyssinian
نژادی از گربه
cathead
کله گربه
catlike
گربه وار
foumart
گربه قطبی
cattish
گربه وار
catling
بچه گربه
cattily
گربه وار
cats eye
چشم گربه
foumart
گربه شمالی
felinity
گربه صفتی
grimalkin
گربه ماده
caterwauled
صدای شیون گربه
neko ashi dachi
ایستادن گربه سان
gib
گربه صفت بودن
pussy
ریم الود گربه
pussies
ریم الود گربه
leopards
پلنگ گربه وحشی
caterwauling
صدای شیون گربه
leopard
پلنگ گربه وحشی
caterwauls
صدای شیون گربه
miaou
صدای گربه میومیو
kittenish
مثل بچه گربه
They fight like cat and dog.
مانند سگ و گربه به هم می پرند.
caterwaul
صدای شیون گربه
catamount
یکجور گربه دشتی
serval
گربه دشتی افریقایی
cat gets one's tongue
<idiom>
گربه زبونش را خورده
miaow
صدای گربه میومیو
miaowed
صدای گربه میومیو
miaowing
صدای گربه میومیو
to pull the wires
گربه رقصانی کردن
tabby cat
گربه ببری یا پلنگی
viverrine
خانواده گربه زباد
viverrine
شبیه گربه زباد
beom seogi
گربه سان ایستادن
miaows
صدای گربه میومیو
catamountain
یکجور گربه دشتی
fitchew
پوست راسو یا گربه قطبی
There is not room no swing a cat .
<proverb>
گربه را مجال گذز نیست .
fisch
پوست راسو یا گربه قطبی
A cat has nine lives .
<proverb>
گربه هفت جان دارد .
play cat and mouse with someone
<idiom>
موش و گربه بازی کردن
hemp nettle
گیاهان جنس کله گربه
linsang
گربه زباد برمه وجاوه
margay
گربه پلنگی امریکای جنوبی
Siamese cats
گربه چشم ابی ولاغرسیامی
Siamese cat
گربه چشم ابی ولاغرسیامی
cougars
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
fleas i. doges and cats
کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
manx cat
گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
rumpy
یکجور گربه بی دم در جزیره man of isle
wire pulling
گربه رقصانی تحریک سیاست بازی
cougar
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
Two cas and a mouse , two wives in one house , two.
<proverb>
دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
The cat ate the whole mouse.
گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
catgut
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
No matter which way you fling a cat, it will light.
<proverb>
گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
returned
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
floor gully
کف خواب
asleep
خواب
isocline
هم خواب
sleeps
خواب
sleeping
خواب
napped
خواب
post dormitum
پس خواب
dreamed
خواب
dreaming
خواب
watchfulness
بی خواب
nap
خواب
bedfellows
هم خواب
bedfellow
هم خواب
dream
خواب
napping
خواب
sleepless
بی خواب
sleep
خواب
dreams
خواب
naps
خواب
noctambulation
خواب
noctambulism
خواب
shut-eye
خواب
nightshirt
پیراهن خواب
wool-gathering
خواب و خیال
hypnoid
خواب گونه
nightlights
چراغ خواب
nightshirts
پیراهن خواب
nightlight
چراغ خواب
hypnopompic
خواب زدا
hypnopompic
بی خواب کننده
hypnophobia
خواب هراسی
hypnology
خواب شناسی
hypnologist
خواب شناس
to sleep fast
خواب خوش
hypnolepsy
حمله خواب
hypnoidal
خواب گونه
uprise
از خواب برخاستن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com