Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (8 milliseconds)
English
Persian
tutty
گرد اکسید دو زنگ
Search result with all words
dioxide
دارای دو اکسید
lime
کلسیم اکسید
limes
کلسیم اکسید
arsenic
اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
carbon dioxide
دی اکسید کربن
silica
اکسید سیلیسیوم
oxide
اکسید
oxide
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxide
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides
اکسید
oxides
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxides
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
acid oxide
اکسید اسیدی
alumina
گل پاک یا اکسید الومینیوم
alumina
اکسید الومینیوم
aluminum oxide
اکسید الومینیوم
benzophenone oxide
بنزوفنون اکسید
burnt lime
کلیسم اکسید
calx
کلیسم اکسید
calcium oxide
کلسیم اکسید
cassiterite
معدن قلع اکسید قلع طبیعی
caustic lime
کلیسم اکسید
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
complementary metal oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
copper oxide
اکسید مس
copper oxide rectifier
یکسوکننده مس- اکسید
crocus cloth
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
decarburizing
گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
dry ice
یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
ferrous oxide
اکسید فرو
goethite
اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
hyperventilation
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
incandescent metallic oxid cathode
کاتد اکسید فلزی
metallic oxide semiconductor
نیمه هادی اکسید فلزی
minium
اکسید قرمز
mos
نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
oxidant
اکسید کننده
oxidation coefficient
ضریب اکسید شوندگی
oxidation film
قشر اکسید
oxide cathode
کاتد اکسید اندود
oxide coated cathode
کاتد اکسید اندود
oxide skin
قشر نازک اکسید
oxide skin
پوسته اکسید
oxidizer
اکسید کننده
oxyde
اکسید
oxymercuriation
اکسید جیوه دار کردن
parkerizing
عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
photochemical oxidant
اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
red oxide of zinc
اکسید قرمز روی
red zinc ore
اکسید قرمز روی
ruby zinc
اکسید قرمز روی
spatalite
اکسید قرمز روی
refractory oxide
اکسید دیرگداز
refractory oxide
اکسید نسوز
ytterbia
ایتربیم اکسید
ytterbium oxide
ایتربیم اکسید
yttria
ایتریم اکسید
yttrium oxide
ایتریم اکسید
zinc oxid
اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
zinc oxide
اکسید روی
zincite
اکسید قرمز روی
zirconium dioxide
زیرکونیم دو اکسید
zirconium oxide
زیرکونیم اکسید
oxydizing agents
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com