Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
Search result with all words
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
Other Matches
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
combat team
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
landing party
گروه اب خاکی
group
گروه رزمی
groups
گروه رزمی
beach party
گروه پیشرو اب خاکی
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
joint task force
گروه رزمی مشترک
carrier task force
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
duty with troops
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
combat developer
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
field services
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
combat orders
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combat power
نیروی رزمی استعداد رزمی
combatcommand
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat air patrol
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde
گروه بیشمار گروه
hordes
گروه بیشمار گروه
earthborn
خاکی
embankment
سد خاکی
earth dam
سد خاکی
earth-bound
خاکی
earth fill dam
سد خاکی
embankment dam
سد خاکی
amphibious
اب خاکی
edaphic
خاکی
terrestrial
خاکی
embankments
سد خاکی
earthen
خاکی
worldly
خاکی
tellurian
خاکی
earthly
خاکی
amphibious pack
تک اب خاکی
mundane
خاکی
wood louse
خر خاکی
terrene
خاکی
earthy
خاکی
dust colour
خاکی
epical
رزمی
combated
رزمی
combating
رزمی
combat
رزمی
combats
رزمی
epics
رزمی
epic
رزمی
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
vallation
دیوار خاکی
vault formed in the earth
طاق خاکی
soiling
خاکی کردن
alkaline earth
قلیایی خاکی
fuse plug
سرریز خاکی
warping tug
یدک کش اب خاکی
landing forces
قوای اب خاکی
geophyte
گیاه خاکی
homogeneous earth dam
سد خاکی همگن
amphibious reconnaissance
شناسایی اب خاکی
amphibious pack
بارهای اب خاکی
earthwork
ختل خاکی
amphibious transport ship
ترابر اب خاکی
ground ivy
پاپیتال خاکی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
terricolous
خاکزی خاکی
amphibious vehicle
خودروی اب خاکی
adaphic organism
زیستمند خاکی
angleworm
کرم خاکی
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
soil
خاکی کردن
amphibious force
نیروی اب خاکی
soils
خاکی کردن
khaki
خاکی رنگ
amphibious tank
تانک اب خاکی
earthworks
عملیات خاکی
dust color
رنگ خاکی
amphibious
خاکی و ابی
staging
تمرین اب خاکی
earthworm
کرم خاکی
earthworms
کرم خاکی
amphibian
وسیله اب و خاکی
amphibian
هواپیمای اب و خاکی
lobworm
کرم خاکی
milleped
جنس خر خاکی
milliped
جنس خر خاکی
semiterrestrial
نیمه خاکی
dun
سمند خاکی
rain worm
کرم خاکی
terrestrial
زمین خاکی
embankment
دیوار خاکی
embankments
دیوار خاکی
mold etc
خاکی کردن
amphibian
ابی خاکی
zoned earth dam
سد خاکی ناهمگن
earthiness
خاکی بودن
earthiness
طبیعت خاکی
pulverulence
حالت خاکی
earth work
عملیات خاکی
bordering
پشته خاکی
bordered
پشته خاکی
border
پشته خاکی
dew worm
کرم خاکی
earth born
خاکی فانی
earth work
کارهای خاکی
earth dam
بند خاکی
earth road
راه خاکی
earethliness
خاکی بودن
tactical missile
موشک رزمی
martial arts
ورزشهای رزمی
strengths
استعداد رزمی
tactical support
پشتیبانی رزمی
non-combatants
غیر رزمی
strength
استعداد رزمی
field glasses
عینک رزمی
operational route
جاده رزمی
nonbattle
غیر رزمی
non combatant
غیر رزمی
service ammunition
مهمات رزمی
non-combatant
غیر رزمی
herioic verse
شعر رزمی
heroic verse
شعر رزمی
readiness
امادگی رزمی
combat efficiency
کارایی رزمی
combat ration
جیره رزمی
combat intelligence
اطلاعات رزمی
combat jump
پرش رزمی
field army
ارتش رزمی
battle station
پایگاه رزمی
battle problems
مشکلات رزمی
field commands
یکانهای رزمی
battle casualty
ضایعات رزمی
field commands
قسمتهای رزمی
field duty
خدمات رزمی
combat formation
ارایش رزمی
c ration
جیره رزمی
combat engineer
مهندسی رزمی
combat duty
امور رزمی
combat exercise
تمرین رزمی
combat duty
ماموریت رزمی
combat development
توسعه رزمی
combat crew
خدمه رزمی
combat arms
رسته رزمی
combat , elements
یکانهای رزمی
combat , elements
عناصر رزمی
combat , echelon
یکان رزمی
combat , echelon
رده رزمی
combat forces
نیروهای رزمی
field duty
ماموریت رزمی
combat outpost
پاسدار رزمی
combat patrol
گشتی رزمی
combat surveillance
مراقبت رزمی
task organization
سازمان رزمی
damage
ضایعات رزمی
combat team
تیم رزمی
combat trains
بنه رزمی
combat troops
عدههای رزمی
combat vehicle
خودروی رزمی
combatcommand
یکان رزمی
combatdrill
تمرین رزمی
combatintelligence
اطلاعات رزمی
field type
نوع رزمی
fighting load
بار رزمی
field gun
توپ رزمی
combat support
پشتیبانی رزمی
combat proficiency
مهارت رزمی
combat power
قدرت رزمی
combat proficiency
شایستگی رزمی
field grade
رده رزمی
field manual
دستور رزمی
field officer
افسر رزمی
field order
دستورالعمل رزمی
field ration
جیره رزمی
field exercise
تمرین رزمی
field service
خدمات رزمی
combat readiness
امادگی رزمی
fighting patrol
گشتی رزمی
verges
شانه خاکی جاده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com