Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
English
Persian
presage
گواهی دادن بر خبردادن از
presaged
گواهی دادن بر خبردادن از
presages
گواهی دادن بر خبردادن از
presaging
گواهی دادن بر خبردادن از
Other Matches
to let know
خبردادن به اطلاع دادن
certify
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
deposing
گواهی دادن
deposes
گواهی دادن
depose
گواهی دادن
attested
گواهی دادن
testifies
گواهی دادن
testifying
گواهی دادن
testify
گواهی دادن
attest
گواهی دادن
speak well for
گواهی دادن
witnessing
گواهی دادن
testified
گواهی دادن
witnesses
گواهی دادن
witnessed
گواهی دادن
bear witness
گواهی دادن
bear testimony
گواهی دادن
witness
گواهی دادن
attesting
گواهی دادن
attests
گواهی دادن
to bear testimony
گواهی دادن
to bear witness
گواهی دادن
give evidence of
گواهی دادن در مورد
to give evidence before the court
در دادگاه گواهی دادن
perjure
گواهی دروغ دادن
perjuring
گواهی دروغ دادن
perjures
گواهی دروغ دادن
to give evdience
گواهی دادن مدرک بودن از
testimonialize
گواهی نامه یا رضایت دادن
depone
عزل نمودن گواهی دادن
probate
گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
eyewitnesses
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
stock certificate
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eye-witnesses
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
reports
خبردادن
signaled
خبردادن
reported
خبردادن
threaten
خبردادن از
signal
خبردادن
report
خبردادن
signalled
خبردادن
to send word
خبردادن
threatens
خبردادن از
threatened
خبردادن از
forespeak
از پیش خبردادن
to give one the straight tip
محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
witnessing
گواهی
certification
گواهی
attestation
گواهی
grade
گواهی
mark
گواهی
certificate
[official document]
گواهی
reference
[testimonial]
گواهی
evidence
گواهی
report
گواهی
attestation
گواهی
testimonies
گواهی
deposition
گواهی
warrant
گواهی
depositions
گواهی
oral evidence
گواهی
warranted
گواهی
certificate
گواهی
certificates
گواهی
warranting
گواهی
warrants
گواهی
witnessed
گواهی
witnesses
گواهی
witness
گواهی
legalization
گواهی
testimony
گواهی
warranting
گواهی حکم
certificate of a doctor
گواهی پزشک
call to witness
گواهی خواستن از
warrants
گواهی کردن
warrants
گواهی حکم
warrant
گواهی کردن
certified
گواهی شده
warranting
گواهی کردن
back letter
گواهی تضمین
call in evidence
گواهی خواستن از
warranted
گواهی حکم
birth certificate
گواهی تولد
warranted
گواهی کردن
warrant
گواهی حکم
affiant
گواهی نویس
certificate
گواهی نامه
license
گواهی نامه
depositions
گواهی کتبی
licensing
گواهی نامه
deposition
گواهی کتبی
testimonial
گواهی نامه
testimonials
گواهی نامه
bill of health
گواهی تندرستی
evidence
ملاک گواهی
certifies
گواهی کردن
certify
گواهی کردن
certifying
گواهی کردن
bill of health
گواهی بهداشت
certificates
گواهی نامه
certificate of analysis
گواهی بررسی
false evidence
گواهی کدب
testis
تخم گواهی
certificating of quantity
گواهی کمیت
qualifying certificate
گواهی صلاحیت
certificate of weight
گواهی وزن
certificate of survey
گواهی بازدید
certificate of survey
گواهی بازرسی
certificate of receipt
گواهی وصول
certificate of receipt
گواهی رسید
certification
گواهی کردن
certified check
چک گواهی شده
warrantable
قابل گواهی
false testimony
گواهی کذب
clean bill of health
<idiom>
گواهی سلامتی
inspection certificate
گواهی بازرسی
inspection certificate
گواهی نظارت
deponent
گواهی نویس
health certificate
گواهی بهداشت
insurance certificate
گواهی بیمه
interim certificates
گواهی موقت
certifier
گواهی کننده
certificate of quantity
گواهی مقدار
quality certificate
گواهی کیفیت
certificate of quantity
گواهی کمیت
certificate of compliance
گواهی تطبیق
certificate of health
گواهی بهداشت
certificate of inspection
گواهی بازرسی
certificate of deposit
گواهی سپرده
to call in evidence
گواهی خواستن از
certificate of death
گواهی فوت
certificate of damage
گواهی خسارت
death certificates
گواهی فوت
death certificate
گواهی فوت
treasury warrant
گواهی خزانه
certificate of origin
گواهی مبدا
certificate of quality
گواهی کیفیت
certificate of origin
گواهی مبداء
certificate of measurement
گواهی مقدار
certificate of measurement
گواهی وزن
subscriping witness
گواهی کننده سند
vindicable
قابل گواهی واثبات
hearing of evidence
شنوایی گواهی
[حقوق]
false witness
گواهی یاشهادت دروغ
marriage lines
گواهی نامه عروسی
notice of dishonour
گواهی عدم پرداخت
notice of non payment
گواهی عدم پرداخت
packing note
گواهی بسته بندی
scrip
گواهی نامه موقت
share certificate
گواهی مالکیت سهام
certificate of measurement
گواهی اندازه و ابعاد
taking of evidence
شنوایی گواهی
[حقوق]
certificates
گواهی صادر کردن
notarization
گواهی محضری و رسمی
to call any one in testimony
از کسی گواهی خواستن
certificate
گواهی صادر کردن
certificate of exclusive inheritance
گواهی انحصار وراثت
cover note
گواهی پوشش بیمه
attestor
گواهی دهنده گواه
cover note
گواهی بیمه نامه
d. certificate
گواهی نامه مرخصی
certificate of deposits
گواهی نامه سپرده
bill of health
گواهی صحت مزاج
certificate of deposit
گواهی پول سپرده
To authenticate a signature.
تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
bankrupts certificate
گواهی نامه اعاده حیثیت
hearing of evidence
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
taking of evidence
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
clean bill of health
گواهی نامه بهداشت کشتی
attestation
امضاکسی را گواهی کردن تصدیق
I hereby certify that ….
بدینوسیله تصدیق ( گواهی ) می نمایم که …
in witness whereof
برای گواهی مراتب بالا
captions
گواهی مندرج درروی سند
caption
گواهی مندرج درروی سند
perjury
سوگند شکنی گواهی دروغ
grant probate of a will
صحت وصیتنامهای را گواهی کردن
certified copy
رونوشت گواهی رسمی شده
docl pass
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
tests
شهادت گواهی بازرسی کردن
tested
شهادت گواهی بازرسی کردن
testamur
گواهی نامه گذراندن امتحانات
test
شهادت گواهی بازرسی کردن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
matricula
دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
probate
رونوشت گواهی شده وصیت نامه
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
cdp
Processing Data Certificationin گواهی پردازش داده
internal evidence
مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
estreat
رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
floater
گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
king's evidence
گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
ccp
Programming inComputer Certificate گواهی برنامه نویسی کامپیوتر
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
attestation clause
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
clearance in ward
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com