English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
crotched گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
Other Matches
crotch مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotches مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
measure مساحت بر حسب فوت مربع یا متر مربع که در اثر ضرب طور در عرض بدست می آید
knot density چگالی گره [تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
jaw shot ضربه به گوی در گوشه میزبیلیارد
chiromancy پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
break ball اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
telnet پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
squaring مربع
squares مربع
square مربع
rectangle مربع
rectangles مربع
squared مربع
sq مربع
chi square مربع خی
quadrangles مربع
quadrangle مربع
quadrangular مربع
foursquare مربع
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
chi square distribution توزیع مربع خی
whole brick اجر مربع
square mil میل مربع
square metre متر مربع
quadrature مربع سازی
square matrix ماتریس مربع
rectangles مربع مستطیل
rectangle مربع مستطیل
square knot گره مربع
square inch اینچ مربع
square foot فوت مربع
square wave موج مربع
mean square یک مربع حسابی
four-square کاملا مربع
squarish تقریبا مربع
ship rigged دارای بادبان مربع
formee دارای انتهای مربع
square مربع توان دوم
scow قایق کف پهن ته مربع
sieved الک با سوراخ مربع
weight zone مربع وزن گلوله
sieving الک با سوراخ مربع
color square مربع رنگ نما
squared مربع توان دوم
sieves الک با سوراخ مربع
ounce per inch square اونس اینچ مربع
cosecant squared beam اشعه با مربع کوسکانت
square number مربع کامل [ریاضی]
sieve الک با سوراخ مربع
square pyramid هرم مربع القاعده
diamond charge خرج مربع شکل
hectares ده هزار متر مربع
pram قایق کف پهن ته مربع
hectare ده هزار متر مربع
squaring مربع توان دوم
square toed دارای پنجه مربع
squares مربع توان دوم
box spar تیرکهای با مقطع مربع
prams قایق کف پهن ته مربع
pound per square inch پوند بر اینچ مربع
square pyramidal molecule مولکول هرمی مربع القاعده
box مربع روی ورقه محاسبه
right angled parallelogram مربع مستطیل چارگوش دراز
abaciscus قطعه مربع کاشی معرق
boxes مربع روی ورقه محاسبه
filet توری دارای اشکال مربع
abaculus قطعه مربع کاشی معرق
basilica [کلیسایی با ساختمان مربع شکل]
gaff topsail بادبان سه گوش یا مربع شکل سبک
diamond مربع بزرگ زمین بیس بال
box defence تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
abacus گنجه فرف لوحه مربع موزائیک سازی
abacuses گنجه فرف لوحه مربع موزائیک سازی
kpsi [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
footcandle واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
anchor هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchors هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
ring محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
anchoring هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
reefknot گره مربع مخصوص توگذاشتن یا جمع کردن بادبان تو گذاشتن
identity matrix ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
acres واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
millibar واحد فشار جو برابر یک هزارم " بار" یاهزار "دین "در هر سانتیمتر مربع
langley واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
soliloquies تک گویی
one would say گویی
so to peaking گویی
pauciloquy کم گویی
soliloquy تک گویی
downrightness رک گویی
scandal بد گویی
laconic speech کم گویی
hypophrasia کم گویی
hypologia کم گویی
ingenuousness رک گویی
candor رک گویی
scandals بد گویی
free spokenness رک گویی
to stab in the back بد گویی
candour رک گویی
plain speaking رک گویی
outdpokenness رک گویی
as thought گویی
knop گویی
divination غیب گویی
exaggeration گزافه گویی
idioglossia نامفهوم گویی
idiolalia مهمل گویی
tachylalia شتابان گویی
cluttering بریده گویی
overstatement گزافه گویی
gratulation تبریک گویی
echolalia پژواک گویی
knocks بد گویی کردن از
poeticism شعر گویی
gossip اراجیف بد گویی
gossiped اراجیف بد گویی
gossiping اراجیف بد گویی
gossips اراجیف بد گویی
free spokenness ساده گویی
facetiousness بذله گویی
disclosure بی پرده گویی
disclosures بی پرده گویی
knocked بد گویی کردن از
extemporization بالبداهه گویی
echophrasia پژواک گویی
iterance باز گویی
labyrinthine speech پریشان گویی
polylogia پریشان گویی
open heartedness رک گویی صداقت
rants بیهوده گویی
ranting بیهوده گویی
ranted بیهوده گویی
rant بیهوده گویی
jocosely بذله گویی
verbosity اطناب گویی
jocose بذله گویی
reticence سکوت کم گویی
piffle مهمل گویی
leasing دروغ گویی
divagation پریشان گویی
restatement باز گویی
missatement خلاف گویی
metonymy به تقریب گویی
overstatements گزافه گویی
incoherence گسسته گویی
polyphrasia پریشان گویی
lallation کودکانه گویی
ambage ابهام گویی
improvisation بدیهه گویی
premonition شوم گویی
tachyphemia شتابان گویی
premonitions شوم گویی
agitolalia شتابان گویی
logorrhea پراکنده گویی
witticisms بذله گویی
witticism بذله گویی
restatements باز گویی
knock بد گویی کردن از
scandalum magnatum بد گویی از بزرگان
repetition باز گویی
rhodomontade گزاف گویی
to fling d. بد گویی کردن
to speak ill of بد گویی کردن از
revilement ناسزا گویی
reticency سکوت کم گویی
tympany گزافه گویی
ranten بیهوده گویی
wit بذله گویی
repetitions باز گویی
tautologize مکرر گویی
stilted speech مطنطن گویی
contradictions خلاف گویی
contradiction خلاف گویی
self contradiction تناقض گویی
rodomontade گزاف گویی
so to speak چنانکه گویی
soliloquize تک گویی کردن
ellipsis بریده گویی
invective ناسزا گویی
somniloquy or quence سخن گویی
unreserve بی پرده گویی
verbalization دراز گویی
wits بذله گویی
jest بذله گویی
jests بذله گویی
pseudology دروغ گویی
wittiness بذله گویی
wittiness لطیفه گویی
prate یاوه گویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com