English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (8 milliseconds)
English Persian
cyma گچ بری موجی
cyma گچ بری موجی
cima گچ بری موجی
doucine گچ بری موجی
Search result with all words
wave موجی بودن موج زدن
waved موجی بودن موج زدن
waves موجی بودن موج زدن
waving موجی بودن موج زدن
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitches دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
plunger موجی که ناگهان می شکند
plungers موجی که ناگهان می شکند
surge برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surged برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surges برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
ripple بطور موجی حرکت کردن
rippled بطور موجی حرکت کردن
ripples بطور موجی حرکت کردن
rippling بطور موجی حرکت کردن
thread موجی کردن
threads موجی کردن
shoulder سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldering سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulders سمت موجی که هنوز نشکسته
sinuous موجی
sinuous دارای شیارهای موجی
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
bow wave موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
corrugate موجی شدن
corrugated iron اهن موجی یاچین دار
cosmic microwave radiation background زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
creese یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
crisfate دارای حاشیه موجی
repand دارای حاشیه موجی
cyma recta موجی افتاده
cyma reversa موجی جمع
cymatium گچ بری موجی شکل
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
flecky موجی
flexuose موجی
flexuous موجی
flexural موجی
full wave rectifier یکسوکننده تمام موجی
half wave rectifier یکسوکننده نیم موجی
huygen's principle قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
impedance level مقاومت موجی
kymograph دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
radiant energy نیروی موجی
radiant flux درجه نشر و تراوش نیروی موجی
ripple sort مرتب کردن موجی
schrodinger wave mechanics مکانیک موجی شرودینگر
sinuate دارای حاشیه موجی
sinuate موجی
sinuosity حرکت موجی
sinuous flow جریان موجی
spiller موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
steady state wave motion حرکت موجی پایا
stream takeoff حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
strigil برس یاماهوت پاکن مخصوص بدن یکرشته تزئینات موجی ساختمان
undulaory موجی نوسانی موج نما
undulation حرکت موجی زیروبم
undulatory موجی
undulatory current جریان موجی
vermiculate دارای خطوط موجی
wave function تابع موجی
wave mecanics مکانیک موجی
wave motion حرکت موجی
waviness حالت موجی
wavelike موجی
shell-shocked موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
A wave of anger swept over the entire world . موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
sinuous weft نخ پود زیر [این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
gorge [گچ بری موجی]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com