English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (14 milliseconds)
English Persian
to incline to green یا مایل بودن
Search result with all words
like مایل بودن
liked مایل بودن
likes مایل بودن
ti turn in سوی پایین مایل بودن
to be prepared to go مایل به رفتن بودن
Other Matches
oblique مایل
studious of doing a thing مایل
oblique مایل کج
skewing مایل
skews مایل
sidling مایل
slanting مایل
inclined مایل
pitching مایل
willful مایل
sloping مایل
lickerish مایل
rath مایل
loxodrome خط مایل
italic مایل
miles مایل
mile مایل
bevelled مایل
gauche مایل
nothing loath مایل
agreeable مایل
interested مایل
skew مایل
declivous مایل
willing مایل
sideling مایل
f. of books مایل به کت اب
bevel پخ مایل
studious to do a thing مایل
inclinable مایل
rathe مایل
slantingly کج یا مایل
desirous مایل
propense مایل
bevel مایل
aslant حرکت مایل
gaff میله مایل
aslant بطور مایل
wilful مشتاق مایل
comatant مایل بجنگ
cant سطح مایل
lief مطلوب مایل
bitterish مایل به تلخی
nautical mile مایل دریایی
centripetal مایل به مرکز
chamfer مایل شدن
bluish مایل به ابی
blueish مایل به ابی
albescent مایل به سفیدی
flavescent مایل بزردی
greeny مایل بسبز
he has a good mind مایل است
he is f. her مایل اوست
nautical miles مایل دریایی
solicitous مایل نگران
solicitously مایل نگران
he was found of her مایل او بود
purply مایل به ارغوانی
awry بطور مایل
geographical mile مایل جغرافیایی
incline plane سطح مایل
caramel مایل به قرمز
reddish مایل بقرمز
viridescent مایل به سبز
whitey مایل به سفید
whity مایل به سفید
caramels مایل به قرمز
xanthic مایل به زردی
inclined drilling حفاری مایل
inclined compression فشار مایل
purplish مایل به ارغوانی
three point perspective پرسپکتیو مایل
sourish مایل به ترشی
mile ohm مایل- اهم
yellowish مایل بزردی
oblique lattice شبکه مایل
inclined face of dam نمای مایل سد
oblique perspective پرسپکتیو مایل
oblique projection تصویر مایل
statute mile مایل رسمی
oblique rotation چرخش مایل
oblique section مقطع مایل
oppositive مایل به ضدیت
the mast has raked مایل شدن
oblique system سیستم مایل
the mast has raked مایل کردن
obliquely بطور مایل
solicitous to go مایل به رفتن
recessive مایل ببازگشت
greyish مایل به خاکستری
side flow weir سر ریز مایل
fondest مایل مشتاق
fonder مایل مشتاق
fond مایل مشتاق
slant range برد مایل
he is indisposed to go مایل نیست برود
he is not willing to go مایل برفتن نیست
roll piercing process روش نورد مایل
swart سبزه مایل به سیاه
brownish مایل به قهوهای یاخرمایی
he was found of her باو مایل بود
he was not inclined to go مایل برفتن نبود
sloping barrel vault طاق ضربی مایل
grege اردهای مایل به خاکستری
i am unwilling to go مایل نیستم بروم
canescent سفید مایل به تار
suntan قهوه مایل بسرخ
pea green زرد مایل بسبز
suntans قهوه مایل بسرخ
sloping barrel vault سقف گهوارهای مایل
purple red قرمز مایل به ارغوانی
blackish مایل به سیاه تیره
reddish مایل بسرخی زننده
homosexuals مایل به جنس خود
hoary سفید مایل به خاکستری
buffyy مایل به رنگ نخودی
green with a blue tint سبز مایل به ابی
homosexual مایل به جنس خود
cuesta جلگه مایل یااریب
griseous خاکستری مایل به ابی
bays سرخ مایل به قرمز
umber قهوه ای مایل به زرد
baying سرخ مایل به قرمز
auburn قهوهای مایل به قرمز
bayed سرخ مایل به قرمز
bay سرخ مایل به قرمز
tattletale gray سفید مایل بخاکستری
oblimin rotation چرخش مایل کمینه
luteovirescent زرد مایل بسبز
inclined coil meter سنجه با پیچک مایل
rubicund رنگ مایل به قرمز
oblique shock wave موج ضربهای مایل
pinkish مایل به رنگ صورتی
inclined shear plane سطح برش مایل
mph مخفف مایل در ساعت
isabella زرد مایل به خاکستری
isabel زرد مایل به خاکستری
scarlet قرمز مایل به زرد
oblimax rotation چرخش مایل بیشینه
inclined barrel arch طاق ضربی مایل
inclined barrel arch طاق گهوارهای مایل
incilnable to do something مایل کردن بکاری
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
they canŠif they so wishŠ..... اگر مایل باشندمیتوانند...........
low oblique عکس مایل پایین
mikado رنگ زرد مایل به قرمز
mahogany رنگ قهوهای مایل به قرمز
carbuncle رنگ نارنجی مایل به قرمز
carbuncles رنگ نارنجی مایل به قرمز
tan مازویی قهوهای مایل به زرد
gooseberry رنگ سیاه مایل به ارغوانی
gooseberries رنگ سیاه مایل به ارغوانی
lamas رنگ زرد مایل بقرمز
luridly رنگ زرد مایل به قرمز
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
lurid رنگ زرد مایل به قرمز
matelot رنگ ابی مایل بقرمز
teal blue رنگ ابی مایل به خاکستری
cedars رنگ قرمز مایل به زرد
cedar رنگ قرمز مایل به زرد
tawniest تیره زرد مایل بقهوهای
auburn رنگ قرمز مایل به زرد
sea green رنگ سبز مایل بابی
tawny تیره زرد مایل بقهوهای
tawnier تیره زرد مایل بقهوهای
rufous بور خرمایی مایل بقرمز
backswept برگشته بطور مایل واریب
ruffous بور خرمایی مایل بقرمز
What's the charge per mile? اجاره هر مایل چقدر است؟
slate black رنگ ارغوانی مایل بسیاه
slate blue رنگ ابی مایل به خاکستری
shell pink رنگ قرمز مایل به زرد
lama رنگ زرد مایل بقرمز
peacock blue رنگ ابی مایل بسبز
declining مایل شدن رو بزوال گذاردن
raisins رنگ قرمز مایل به ابی
taupe رنگ خاکستری مایل به قهوهای
declines مایل شدن رو بزوال گذاردن
decline مایل شدن رو بزوال گذاردن
declined مایل شدن رو بزوال گذاردن
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
indian red خاک سرخ مایل بزرد
raisin رنگ قرمز مایل به ابی
pansy رنگ قرمز مایل به ابی
nautical mile مایل دریایی معادل 0581متر
nautical miles مایل دریایی معادل 0581متر
oxford blue ابی سیر مایل به ارغوانی
It's about 2 miles from ... آن تقریبا 2 مایل دور از ... است.
petunia رنگ قرمز مایل بابی
petunias رنگ قرمز مایل بابی
hoar سفید مایل به خاکستری موسفید
pansies رنگ قرمز مایل به ابی
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
olive gray رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
royal purple رنگ ارغوانی مایل بقرمز سیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com