English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
manila paper یک نوع کاغذ محکم برنگ زرد مایل به قهوهای
Other Matches
kraft کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
tan برنگ قهوهای وسبزه دراوردن
brownish مایل به قهوهای یاخرمایی
auburn قهوهای مایل به قرمز
tan مازویی قهوهای مایل به زرد
taupe رنگ خاکستری مایل به قهوهای
mahogany رنگ قهوهای مایل به قرمز
terra cotta گل صورت سازی قرمز مایل به قهوهای
sienna انواع خاکهای قهوهای مایل به زرد
beige رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
hottentot یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
silhouette نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
silhouettes نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
litmus ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
sprocket feed محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
friction feed تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
brace بابست محکم کردن محکم بستن
braced بابست محکم کردن محکم بستن
sheet سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skips حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
sprocket holes مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
NCR paper کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
Br قهوهای
browned قهوهای
browner قهوهای
browns قهوهای
browning قهوهای
brownest قهوهای
lignite زغال قهوهای
lignite ذغال قهوهای
brown قهوهای کردن
browned قهوهای کردن
browner قهوهای کردن
brownest قهوهای کردن
browning قهوهای کردن
furnace brown قهوهای کوره
embrown قهوهای کردن
browns قهوهای کردن
flow درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
lightsome برنگ روشن
violaceous برنگ بنفشه
bloodiest برنگ خون
crimson برنگ خون
bloody برنگ خون
rosily برنگ قرمز
sepal oid برنگ کاسبرگ
bloodier برنگ خون
sanguinity برنگ خون
brassier برنگ برنج
wheaten برنگ گندم
strawy برنگ کاه
brassiest برنگ برنج
brassy برنگ برنج
pinto رنگ برنگ
bronzes برنگ برنز
indigo برنگ نیلی
bloodred برنگ خون
bronze برنگ برنز
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
dun رنگ قهوهای کمرنگ
grouses نوعی رنگ قهوهای
grousing نوعی رنگ قهوهای
groused نوعی رنگ قهوهای
brown iron ore سنگ اهن قهوهای
nut brown رنگ قهوهای فندقی
grouse نوعی رنگ قهوهای
encrimson برنگ لاکی دراوردن
to change colour رنگ برنگ شدن
amaranthine برنگ تاج خروسی
cerulean برنگ ابی نیلگون
sanguine قرمز برنگ خون
opalline برنگ عین الشمس
rubiginous برنگ قرمز اجری
chromatographic وابسته برنگ نگاری
versicolour رنگ برنگ شده
iridescence رنگ برنگ شونده
tannage قهوهای در اثر اشعه افتاب
malacon نوعی زرقون یازرگون قهوهای
malacone نوعی زرقون یازرگون قهوهای
It tends to be blue . It is bluish. بیشتر برنگ آبی می زند
incarnate برنگ گوشتی مجسم کردن
rubrication نشان گذاری برنگ قرمز
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
marble cake کیک کره دار برنگ روشن
pyrope هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
gummite ئیدرات اورانیم برنگ زردمایل بقرمز
fudged نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudge نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudging نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
suntans قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
fudges نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
suntan قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
propolis ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
gahnite ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
grisaille نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
euclase بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
toner که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
gadwall اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
hematin ترکیب قهوهای تیره یا ابی تیرهای بفرمول Fe6O4N23H43C
odontolite دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
scarlet letter حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
white heat درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
english shepherd سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
rath مایل
declivous مایل
inclined مایل
skewing مایل
bevel پخ مایل
f. of books مایل به کت اب
bevel مایل
propense مایل
rathe مایل
slanting مایل
skew مایل
skews مایل
sideling مایل
inclinable مایل
oblique مایل
pitching مایل
desirous مایل
italic مایل
miles مایل
agreeable مایل
gauche مایل
mile مایل
lickerish مایل
oblique مایل کج
willing مایل
slantingly کج یا مایل
nothing loath مایل
willful مایل
sloping مایل
sidling مایل
studious of doing a thing مایل
bevelled مایل
loxodrome خط مایل
interested مایل
studious to do a thing مایل
inclined drilling حفاری مایل
inclined face of dam نمای مایل سد
inclined compression فشار مایل
incline plane سطح مایل
solicitous مایل نگران
he has a good mind مایل است
solicitously مایل نگران
lief مطلوب مایل
oblique perspective پرسپکتیو مایل
oblique lattice شبکه مایل
geographical mile مایل جغرافیایی
oblique projection تصویر مایل
greeny مایل بسبز
whity مایل به سفید
he is f. her مایل اوست
oblique rotation چرخش مایل
oblique section مقطع مایل
caramel مایل به قرمز
mile ohm مایل- اهم
oblique system سیستم مایل
obliquely بطور مایل
he was found of her مایل او بود
caramels مایل به قرمز
flavescent مایل بزردی
viridescent مایل به سبز
liked مایل بودن
likes مایل بودن
to incline to green یا مایل بودن
the mast has raked مایل کردن
the mast has raked مایل شدن
purply مایل به ارغوانی
statute mile مایل رسمی
purplish مایل به ارغوانی
whitey مایل به سفید
xanthic مایل به زردی
wilful مشتاق مایل
fondest مایل مشتاق
fonder مایل مشتاق
fond مایل مشتاق
bluish مایل به ابی
blueish مایل به ابی
yellowish مایل بزردی
greyish مایل به خاکستری
like مایل بودن
gaff میله مایل
awry بطور مایل
oppositive مایل به ضدیت
three point perspective پرسپکتیو مایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com