Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (8 milliseconds)
English
Persian
such
یک چنین
Search result with all words
immunity
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
imperialism
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
exactly
چنین است
so
چنین
cruelty
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
dedication
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
bill of rights
منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
such
چنین
so and so
اینکار وانکار چنین وچنان
so-and-so
اینکار وانکار چنین وچنان
sick
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sickest
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
likewise
چنین
adder
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
so called
که چنین نامیده شده
so-called
که چنین نامیده شده
thus
چنین
amen
چنین باد
sic
چنین
sic
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
be it so
چنین باشد
be it so
چنین باد
beit so
چنین باشد
beit so
چنین باد
he pretended to be asleep
چنین وانمود کرد که خواب است
i express my regret for it
که چنین شد
i express my regret for it
پوزش میخواهم که چنین شد
i had never seen such a book
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
i imagine he is my friend
چنین می پندارم
i was given to understand
چنین فهمیدم
if so
اگر هست اگر چنین است
in that case
حال که چنین است
is it not
ایا چنین نیست
is that so?
ایا وا قعا چنین است
it follows that.....
چنین برمی اید که ....
it happened thaf
چنین
it look as if
چنین مینماید که گویی
it promisews to be easy
چنین مینماید که اسان است
like this
چنین
meseems
چنین بنظرم میرسد
methinks
چنین مینماید
methinks
بنظرم چنین میرسد
methought
چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
object code
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
perhaps so
شاید چنین باشد
scilicet
از این چنین استنباط میشود.....
secus
نه این چنین
semble
چنین به نظر می رسد
so said darius
چنین گفت ....
so to peaking
اگر بتوان چنین چیزی گفت
so to speak
اگربتوان چنین چیزی گفت
such being the case
حال که چنین است دراینصورت
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
that is not the case
مطلب چنین نیست
the big three
ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
the report goes
چنین گویند
there is a rumour that
چنین میگویند که
this day six months
شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
who said so?
که چنین حرفی زد
coloratura
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
coloraturas
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
ex-directory
شخصی که چنین شمارهای را دارد
such and such
چنین و چنان
The story goes that …
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.
ابدا"چنین چیزی نیست
Not on your life !
هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
Fate had so decreed . I t was so destined .
قسمت چنین بود
No such a thing has been stipulated in the contract.
درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
Such a thing does not exist at all .
چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
It was inappropriate to make such a remark .
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
I never saw anything like it.
من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence.
قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
But fate decreed otherwise.
اما قسمت چنین بود .
If so, you've only yourself to blame.
اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
what
[some]
people would call
[may call]
<adj.>
که چنین نامیده شده
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences.
این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
to take action to prevent
[stop]
such practices
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com