English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
A series of city improvement works. یکرشته کارهای عمرانی شهری
Other Matches
self improvement تزکیه نفس خود خود بهسازی
improvement بهبود دادن
improvement اصلاح
improvement بهبود
improvement پیشرفت
improvement بهترشدن بهسازی
improvement ترقی
improvement اصلاح کردن بهترسازی کردن
self improvement اصلاح خود
improvement رفاه
improvement پیشرفت
improvement بهبود
improvement پیشروی
technological improvement پیشرفت فنی
improvement curve منحنی پیشرفت
improvement in health افاقه
soil improvement بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
improvement in stock breading اصلاح نژاد چارپایان
class improvement plan طرح توسعه ناو
class improvement plan طرح بهبودناو
he works better او بهتر کار میکند
ex works یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
in the works <idiom> درتدارک
inner city بخش مرکزی شهر
ex works تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
if it works اگر بشه
works کارخانه
if it works اگر این کار با موفقیت انجام شود
city شهر
city شهر کوچک
city شهر
city شهرک
preliminary works کارهای مقدماتی
sewage works {sg} تصفیه خانه فاضلاب
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
temporary works کارهای موقت
salt works کارخانه نمک سازی
city view نمای شهر
Garden city بوستان شهر
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
city boundary شهرمرزی
poetical works اثارمنظوم
incidental works کارهای اتفاقی
lead works کارخانه سرب گدازی
lime works اهکپزی
microsoft works مایکروسافت ورکس
miscellaneous works کارهای مختلف
mushroom city شهری که زود ترقی میکند
plaster works گچکاری
plaster works گچبری
poetical works دیوان شعر
poetical works اثار شعری
the city has been proclaimed قدغن هایی در شهربرقرارکرده اند
they poured toward that city سوی ان شهر هجوم کردند
to prostrate a city شهری را با خاک یکسان کردن
sewage works استفادهازفاضلاببهعنوانکود
Construction works . عملیات ساختمانی
He always works best under pressure . اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
The city center . میدان ( مرکز ) شهر
shoot the works <idiom> از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
He works as engineer. او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
How far is it to city centre? تا مرکز شهر چقدر راه است؟
Take me to the city centre? مرا به مرکز شهر ببرید.
How do I get to city center? چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
provincial city شهرستان
New York City نیویورک
Kuwait City کویت
works inspector بازرس کارخانه
works inspector بازرس کارگاه
works superintendent مدیر کارخانه
City Hall ساختمان شهرداری
City Hall شهرداری
City Hall بلدیه
Mexico City مکزیکوسیتی
Panama City شهر پاناما
Vatican City شهر واتیکان
garden city شهریدرداخلیکباغستان
Guatemala City پایتختگوآتمالا
works of art کار هنری
gas works کارخانه گاز
city slicker زرنگ
public works امورعام المنفعه
city slicker شهری
city editor نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
dye works کارخانه رنگ سازی
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
central city مرکز شهر
central city شهر مرکزی
public works تاسیسات عام المنفعه
engineering works کارخانه ماشین سازی
empire city نیویورک
emergency works کارهای اضطراری
works of art اثرهنری
city slicker رند
public works فواید عامه
brick works اجر پزی
gas works کارخانه تولید گاز
brick works اجر سازی
public works کارهای ساختمانی همگانی
clerk of the works استادکار
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
clerk of the works سرکارساختمانی
apple works اپل ورکس
iron and steel works ذوی اهن و فولاد
He works in the production section . درقسمت تولید کار می کند
To lay siege to a city . شهری را محاصره کردن
balance earth works یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
Every man is a sovereign in his own city . <proverb> هر کس به شهر خود شهریار است .
What's the fare to city centre? نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
bombers raided the city بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
The city was razed to the ground. شهر با خاک یکسان شد
bombers raided the city بمب افگن هابران شهرحمله کردند
road works ahead جادهدردستاحداثاست
to serve the city with water اب برای شهر تهیه کردن
to raze a city to the ground شهری را با خاک یکسان کردن
gray air city شهر با مه دود اکسیدی
that city lies in ruins است
civil engineering works بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
that city lies in ruins ان شهر خراب
gas works tar قطران کارخانه گاز
mintster of public works وزیر فوائدعامه
mintster of public works وزیرکارهای عمومی
The works include 4 volumes. این کتاب چهار جلد است.
Ho Chi Minh City شهر هوشی مین مرکز ویتنام جنوبی
the hill overhangs the city تپه به شهر مشرف است
brown air city شهر با مه دود اسیدی
The entire city was plunged in darkness . تمام شهر غرق درتاریکی بود
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
Enemy troops poured into the city. سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
He works day and night (round the clock). روز وشب کارمی کند
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there. شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
series مداری که قط عات آن با هم سری هستند
series سلسله ردیف
series صف
series رشته
X series تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
series سری
series سری [ریاضی]
series دنباله
V series استاندارد برای ارسال داده به کمک مودم
V series TTICC
v , series سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
series مجموعه
series رده
series گروه موضوعات مربوطه که مرتب شده اند
series [مجموعه نقش و نگاره ها]
series 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
series یک دوره مسابقه
series متوالی
series مجموع یک دنباله [ریاضی]
series زنجیره
g , series گروه ژ
in series به ترتیب
in series بطور مسلسل
g , series گازهای سمی گروه ژ
series circuit مدار سری
series characteristics مشخصه سری
series capacitor خازن سری
exponential series سریهای نمائی
fibonacci series دنباله فیبو ناجی
fibonacci series سری فیبوناچی
series circuits مدارهای زنجیری
series coil پیچک زنجیری
electrical series زوجهای برقی
series connection اتصال دنبالهای
series connection اتصال زنجیری
series connection اتصال سری
series excitation تحریک سری
series field میدان زنجیری
series generator مولد زنجیری
series generator ژنراتور سری
acetylene series سریهای استیلنی
finite series رشته کراندار
pfund series سری پفوند
series motor موتور سری
infinite series سری نامحدود
power series سری توانی [ریاضی]
Taylor series سری تیلور [ریاضی]
homologous series ترکیبات همرده
isdomerphous series سری همریخت
lanthanide series خانواده لانتانیدها
geometric series سریهای هندسی
logarithmic series سریهای لگاریتمی
lyman series سری لیمان
multiple series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
parallel series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
paschen series سری پاشن
series of fires سری اتشها
actinide series خانواده اکتینیدها
connect in series بطور سری اتصال دادن
series turn دورهای زنجیری
mini-series نمایشنامهپیدرپیومتوالی
series voltage ولتاژ سری
series winding سیم پیچ اصلی
chart series سری نقشه ها
World Series مسابقات نهایی بیسبال
tasman series مسابقههای اتومبیلرانی استرالیا
taylor series سری تیلور
series conductor رسانای زنجیری
test series سری ازمایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com