Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (6 milliseconds)
English
Persian
At last the penny dropped!
<idiom>
آخرش دوزاریش افتاد!
[اصطلاح]
At last the penny dropped!
<idiom>
آخرش متوجه شد که موضوع چه است!
[اصطلاح]
Other Matches
A penny saved is a penny earned..
<proverb>
یک شاهى پس اندار یک شاهى در آمد است .
dropped
بار
dropped
چکه سقوط
dropped
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped
افت سقوط
I dropped in to say hello.
آمدم اینجا یک سلامی بکنم
dropped
پشت سر گذاشتن حریف دو
dropped
جاگذاشتن حریف
dropped
چکه
dropped
قطره
dropped
ژیگ
dropped
نقل
dropped
اب نبات
dropped
از قلم انداختن
dropped
افتادن چکیدن
dropped
رهاکردن
dropped
انداختن قطع مراوده
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
قطره سقوط کردن کم کنید
dropped
فرود
dropped
کم کردن
dropped
سقوط
dropped
افت
dropped egg
تخم مرغ اب پز
dropped goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
. She dropped her demands (claim).
دست از تقاضاهای خود برداشت
My jaw dropped to the floor!
<idiom>
از تعجب داشتم شاخ در می آوردم!
[اصطلاح روزمره]
penny
شاهی
penny
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
not have a penny to one's name
<idiom>
آهی در بساط نداشتن
peter penny
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
penny worth
بها
penny worth
مقدار کم
scrape penny
لئیم
penny worth
معامله
penny farthing
دوچرخههایقدیمیکهچرخجلوازعقببزرگتربود
penny-pinching
تمرینبرایکمخرجکردنوصرفهجوبودن
scrape penny
خسیس
You must account for every penny.
باید تا دینار آخر حساب پس بدهی
penny for one's thoughts
<idiom>
فکرت را به من بگو
He has not a penny to bless himself with .
<proverb>
یتى یک پنى ندارد که خرج خود کند.
In for a penny, in for a pound.
آب که ازسر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
in for a penny, in for a pound
<idiom>
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
a penny for your thoughts
<idiom>
[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
penny bank
صندوق پس انداز
penny worth
سودا
penny worth
ارزش یک پنی
penny bank
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
penny whistles
نی لبک ساده
penny a liner
کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
penny whistles
نی کودکانه
penny a line
ارزان نویس بی مایه
penny a line
پست
penny a line
ارزان
luck penny
پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
half penny
سکه نیم پنی
penny bank
دیناری
penny barber
دلاک ارزان یا دینار گیر
penny worth
انچه برابر یک پنی میتوان خرید
penny whistle
نی لبک ساده
penny whistle
نی کودکانه
penny wise
یک قازی
catch penny
قابل تبدیل به پول
penny wise
صرفه جو
penny pinch
ذره ذره پول خرج کردن بالئامت خرج کردن
penny in the slot
سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
penny gaff
نمایشگاه ارزان
penny cress
خردل پارسی
It is not worth a damn ( penny ) .
به مفت هم نمی ارزد
at a great penny worth
به بهای زیاد
at a great penny worth
گران
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack.
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ?
به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
penny wise and pound foolish
صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
penny wise and pound foolish
دینار شناس و ریال شناس
penny-wise and pound-foolish
<idiom>
توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
Much as the snake hates the penny-royal, the herb .
<proverb>
مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com