Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
English
Persian
China has signalled
[its]
readiness to resume talks.
چین آمادگی
[خود را ]
برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
Other Matches
China denies militarizing South China Sea.
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
china
چینی
china
کشورچین
china
فروف چینی
china orange
نارنگی
china man
اهل چین
china crape
کرپ دوشین
china clay
کائولن
china clay
خاک چینی
china aster
مینافرنگی
china aster
گل رعنا زیبا
china tree
زیتون تلخ
china tree
شالسنجان
china proper
چین خاص
china rhubard
ریوند چینی
china root
چوب چینی
China tea
چاییسبز
China Sea
دریایچین
bone china
چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
zedoary of china
زدوار ختایی
vitreous china
چینی لعابدار
indo china
هند و چین
china rose
خطمی مجلسی
bull in a china shop
<idiom>
کسی که همه چیزرا به هم میریزد
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
بطور قطع
[حتما]
اتفاق می افتد.
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
کاملا مسلم وقطعی است.
signalled
نشان
signalled
سیگنال علامت دادن
he was signalled to go
باو اشاره شد که برود
signalled
ارسال پیام به کامپیوتر
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signalled
رسته مخابرات
signalled
مخابره کردن علامت دادن
signalled
علایم مخابراتی مخابرات
signalled
پیام
signalled
نشانه
signalled
علامت دادن
signalled
خبردادن
signalled
با اشاره رساندن
signalled
با علامت ابلاغ کردن
signalled
اشکار مشخص
signalled
اخطار
signalled
نشان راهنما
signalled
علامت
signalled
علامت راهنمای خودرو
signalled
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signalled
شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signalled
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signalled
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signalled
مخابره کردن
signalled
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signalled
علامت نشانه
signalled
سیگنال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com