Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 113 (7 milliseconds)
English	Persian
Construction works .	عملیات ساختمانی
Other Matches
ex works	تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
if it works	اگر این کار با موفقیت انجام شود
in the works <idiom>	درتدارک
if it works	اگر بشه
he works better	او بهتر کار میکند
ex works	یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
works	کارخانه
re construction	دوباره سازی
under construction	دردست ساختمان
construction	هنر سازندگی
construction need	نیاز سازندگی
it is the p of construction	دردست ساختمان است
construction	تفسیر
construction	تاویل
construction	ساخت
construction	تعبیر ساختمان
construction	عمارت
construction	سازندگی
construction	ساختمان
construction	ایجاد
construction	ترکیب
construction	ساختن یک سیستم
microsoft works	مایکروسافت ورکس
plaster works	گچکاری
lime works	اهکپزی
plaster works	گچبری
gas works	کارخانه گاز
lead works	کارخانه سرب گدازی
incidental works	کارهای اتفاقی
miscellaneous works	کارهای مختلف
gas works	کارخانه تولید گاز
poetical works	دیوان شعر
poetical works	اثار شعری
sewage works {sg}	تصفیه خانه فاضلاب
He works as engineer.	او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
temporary works	کارهای موقت
shoot the works <idiom>	از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
sewage works	استفادهازفاضلاببهعنوانکود
works superintendent	مدیر کارخانه
works inspector	بازرس کارگاه
works inspector	بازرس کارخانه
salt works	کارخانه نمک سازی
preliminary works	کارهای مقدماتی
poetical works	اثارمنظوم
engineering works	کارخانه ماشین سازی
emergency works	کارهای اضطراری
clerk of the works	استادکار
brick works	اجر سازی
brick works	اجر پزی
apple works	اپل ورکس
public works	کارهای ساختمانی همگانی
public works	فواید عامه
public works	امورعام المنفعه
public works	تاسیسات عام المنفعه
civil works	امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
works of art	اثرهنری
works of art	کار هنری
dye works	کارخانه رنگ سازی
clerk of the works	سرکارساختمانی
ceiling construction	سقف سازی
steel construction	ساختمان فولادی
sandwitch construction	ساختمان لایهای
building construction	معماری
railroad construction	ساختمان راه اهن
test construction	ازمون سازی
capital construction	ساختمان سرمایه
building construction	روسازی
auxiliary construction	ساختمان کومکی
road construction	جاده سازی
design and construction	طراحی و ساخت
construction costs	هزینه های ساختمان
construction costs	هزینه های ساخت و ساز
construction batalion	گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
crane construction	ساختار جرثقیل
hydraulic construction	ساختمان ابی
cost of construction	هزینه ساختمان
crane construction	ساختمان جرثقیل
integral construction	ساختمان یکپارچه
construction joints	درزهای ساختمانی
construction joint	درز ساختمانی
construction of a treaty	تفسیر معاهده
laminated construction	ساختمان ورقهای
cost of construction	بهای ساختمان
modular construction	ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
dwelling construction	خانه سازی
dwelling construction	اپارتمان سازی
plant construction	ساختمان کارخانه
element of construction	سازک
construction drowling	نقشه کارگاهی
He works in the production section .	درقسمت تولید کار می کند
balance earth works	یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
gas works tar	قطران کارخانه گاز
road works ahead	جادهدردستاحداثاست
civil engineering works	بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
The works include 4 volumes.	این کتاب چهار جلد است.
mintster of public works	وزیر فوائدعامه
mintster of public works	وزیرکارهای عمومی
iron and steel works	ذوی اهن و فولاد
construction work in progress	هزینه ساختمانهای نا تمام
construction electrician mate	تکنیسین برق ساختمان
reinforced concrete construction	ساختمان بتن فولادی
pattern construction drawing	الگوی نقشههای ساختمانی
wood frame construction	ساختمان با استخوانبندی چوبی
make shift construction	طرح پیشنهادی
make shift construction	طرح موقتی
low loss construction	ساختمان کم تلفات
bitumen gronted construction	اسفالت نفوذی
basic construction unit	واحد ساختمانی
construction cost index	شاخص هزینه ساختمانی
A series of city improvement works.	یکرشته کارهای عمرانی شهری
He works day and night (round the clock).	روز وشب کارمی کند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com