Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (6 milliseconds)
English
Persian
Dark Ages
ادوارتاریک
Search result with all words
the dark ages
قرون وسطی
Other Matches
ages
کهنه کردن
ages
سرد وسخت کردن فولاد
ages
شکستن جسم با فشارهای مکرر
after ages
قرون آتیه
d. ages
قرون دور
after ages
ادوار آینده
ages
خستگی
ages
رده بندی سنی اسبها بالارونده
ages
:عمر
ages
سن
ages
پیری
ages
سن بلوغ
ages
رشد
ages
دوره عصر.
ages
: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
after ages
دوره های بعد
golden ages
عصر طلایی
We havent seen him for ages.
سالهاست اورا ندیده ایم
golden ages
عصر ترقی و تعالی
golden ages
دوران رونق و رفاه
golden ages
دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
Middle Ages
قرون وسطی
medival ages
قرون وسطی
mediaeval ages
قرون وسطی
mediaeval ages
قرنهای میانه
golden ages
وابسته به مردمان عصر طلایی
Kids of varying heights and ages .
بچه های قد ونیم قد
The skin ages intrinsically and extrinsically.
سن پوست از درون و بیرون رشد می کند.
in the dark
در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
It is getting dark.
هواتاریک می شود
dark
<adj.>
رنگ تیره
one in the dark
میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
to keep dark
پنهان ماندن
in the dark
<idiom>
هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
It is getting dark .
هوادارد تاریک می شود
It's too dark.
آن خیلی تاریک است.
dark
تاریک
dark
<adj.>
تیره
dark
تیره کردن تاریک کردن
at dark
هنگام شب
at dark
درشب
whistle in the dark
<idiom>
سعی درفراموش کردن ترس
shot in the dark
<idiom>
تیری درتاریکی
dark horse
<idiom>
کاندیدی که به سختی مردم بشناسندش
We lost our way in the dark.
راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
A shot in the dark
تیری درتاریکی
Try to be home before dark.
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
dark glasses
عینک آفتابی
the dark continent
افریقا
dark room
تاریکخانه عکاسی
dark horses
برنده غیرمترقبه
dark grey
رنگ موشی
dark grey
رنگ خاکستری تیره
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
dark beige
رنگ کرم یا بژ تیره
dark secret
راز نهان
dark horse
آب زیر کاه
dark horse
مرموز
dark horse
تودار
dark horse
برنده غیرمترقبه
dark age
دورهایکههمراهبافقدانفرهنگو پیشرفتهمراهباشد
dark adaptation
انطباق با تاریکی
dark coloured
سیاه رنگ
dark blue
ابی سیر
dark blue
سرمه ای
dark bulb
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
dark room
اتلیه
dark burn
خستگی
dark lines
خطوط تاریک
dark hued
سیه فام
dark hued
تیره رنگ
dark green
سبزسیر
dark fibre
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fiber
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark current
جریان تاریک
dark adaptation
تطبیق با تاریکی
dark adaptation
عادت کردن به تاریکی
pitch dark
سیاه
to grow dark
تاریک شدن
pitch dark
تاریک
pitch dark
قیرگون
I bumped into the table in the dark.
تو تاریکی خوردم به میز
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
electrode dark current
جریان تاریک
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
In the dark corner of the room .
در گوشه تاریک اطاق
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
dark trace screen
صفحه تصویر تاریک
dark trace tube
لامپ تصویر تاریک
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
I am in the dark. Iam not in the picture.
من در جریان نیستم
anode dark space
فضای تاریک اند
aston dark space
فضای تاریک استن
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com