Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 53 (4 milliseconds)
English	Persian
He died leaving nothing but debts .	فوت کرد وهیچ چیز غیر از قرض باقی نگذاشت
Other Matches
he seems to have died	فاهرامرده است
he seems to have died	ازقرارمعلوم مرده است
what a death he died	چه مردنی کرد
she died of grief	از غصه مرد
The noise died down.	سروصدا ها خوابید
he died intestate	بی وصیت مرد
his reputed son died	انکه مشهوربودپسراوست مرد
his reputed son died	انکه پس اوبشمارمیرفت مرد
The soldiers died from illness and hunger.	سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
leaving	به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
leaving	اجازه
We should be leaving now.	باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
leaving	واگذاری
leaving	میلههای جامانده
leaving	اذن مرخصی
leaving	رخصت
leaving	باقی گذاردن
leaving	رها کردن
leaving	ول کردن
leaving	گذاشتن
leaving	دست کشیدن از
leaving	رهسپار شدن
leaving	عازم شدن
leaving	ترک کردن
leaving	:
leaving	برگ دادن
leaving	مرخصی
leaving	اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leaving group	گروه ترک کننده
debts	بدهکاربودن
debts	قصور
debts	دین
debts	قرض
debts	وام
debts	بدهی
debts	بدهی داشتن
debts	غین
I am leaving early in the morning.	من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
collecting debts	وصول مطالبات
to incur debts	به قرض افتادن
bad debts	طلب غیر قابل وصول
bad debts	طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
emcumbered with debts	زیر بار قرض یا بدهی
embarrassed with debts	گرفتار قرض
embarrassed with debts	زیر بار بدهی
vertification of debts	تشخیص مطالبات
book debts	بدهی دفتری
saddled with debts	زیر بار قرض رفتن
preferential debts	دیون ممتازه
mutual debts	دیون مشترک
Bye and take care of yourself! [leaving phrase]	خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com