Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
English
Persian
Here is my driving licence.
بفرمائید، این گواهینامه من.
Search result with all words
driving licence
گواهینامه رانندگی
Here ist my driving licence card.
بفرمائید این گواهینامه رانندگی من است.
Other Matches
on licence
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
off-licence
فروشگاه نوشابههای الکلی
licence
اجازه
licence
پروانه جواز
licence
جواز شغل
licence
اجازه رفتن دادن
licence
پروانه دادن مرخص کردن
licence
پروانه
licence
جواز
licence
مجوز
licence
امتیاز
licence fee
مخارج پروانه
export licence
پروانه صادرات
poetical licence
ضرورت شعری
export licence
جوازصادرات
driver's licence
گواهینامهرانندگی
police licence
ضرورت شعری
export licence
جواز صدور مجوز صدور
import licence
جواز واردات
licence plate
پلاک اتومبیل
licence owner
صاحب امتیاز
licence number
شماره پروانه
occasional licence
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
poetic licence
آزادیبیانحقیقت
export licence
پروانه صدور
The car had no licence ( number ) plate .
اتوموبیل بی نمره بود
driving
سواری
driving
کوبش
driving
موثر رانندگی
driving
بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
driving
راننده
driving
محرک
driving school
آموزشگاهرانندگی
driving force
نیروی محرکه
drunken driving
رانندگی در حال مستی
driving wheel
چرخ گرداننده
driving wheels
چرخهایکمکیعقب
There is nothing to be afraid of in driving.
رانندگی که ترس ندارد.
driving propeller
پروانهحرکت
driving glove
دستکشرانندگی
You're driving me mad!
تو من را واقعا دیوانه می کنی!
[اصطلاح روزمره]
driving turbine
توربینگرداننده
pile driving
شمعکوبی کردن
driving lane
یک خط جاده برای یک مسیر
driving wheel
چرخ محرک
driving licences
گواهینامه رانندگی
driving member
عضو محرک
driving mechanism
مکانیزم رانش
driving iron
نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
driving gear
چرخ دنده محرک
driving force
نیروی محرک
driving flange
لبه گرداننده
driving flange
فلانژ گرداننده
driving experience
تجربه رانندگی
driving clutch
کلاج محرکه
driving bit
هویزه میلههای اسب
driving belt
تسمه گرداننده
driving axle
محور رانش
driving axle
اکسل گرداننده
driving axle
محور گرداننده
driving motor
موتور محرک
driving licenses
گواهینامه رانندگی
driving mirror
اینه اتومبیل
driving torque
گشتاور پیچشی گرداننده
driving spring
فنر حرکت دهنده
driving spring
فنر ارتجاع
driving spindle
هرزگرد محرک
driving sleeve
مهره ماسوره
driving sleeve
استوانه گرداننده
driving rod
میله حرکت دهنده
driving rod
میله گرداننده
driving rod
میله فنر ارتجاع
driving power
قدرت محرکه
driving pinion
چرخ دندانه پی نیون گرداننده
driving pulley
قرقره محرکه
driving range
علامت تعیین کننده فاصله ها
driving resistance
مقاومت کوبش
driving mirror
اینه عقب اتومبیل
driving resistance
تاب کوبش
back driving axle
محور گرداننده عقب
bolt driving gun
اچار رینگی
grid driving power
توان کنترل شبکه
pile driving appartus
ماشین شمعکوبی
cell phone users while driving
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com