English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
control language زبان کنترل
job control language جی سی ال
job control language زبان کنترل برنامه
job control language زبان کنترل کار
device media control language نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
printer صاحب چاپخانه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer مطبعه
printer چاپ کننده
printer's d. پادوی چای خانه
printer چاپگر
bar printer چاپگر میلهای
band printer چاپگر نواری
bar printer چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
barrel printer چاپگر بشکهای
serial printer چاپگر سری
serial printer چاپگر نوبتی
magnetic printer پرینتر
xerographic printer چاپگر
record printer اشاره گر رکورد
wheel printer چاپگر چرخ دوار
matrix printer چاپگر ماتریسی
bidirectional printer چاپگر دو طرفه
barrel printer نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
band printer چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد
ball printer چاپگر توپی
ball printer چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
parallel printer چاپگر موازی
magnetic printer چاپگر مغناطیسی
printer driver برنامه راه انداز چاپگر
printer font فونت چاپگر
printer font قلم چاپگر
printer machine ماشین چاپ
printer machine دستگاه چاپ
printer's ink مرکب چاپ
page printer چاپگر صفحهای
optical printer چاپگر نوری
nonimpact printer چاپگر غیر تماسی
non impact printer چاپگر
laser printer چاپگر لیزری
nonimpact printer چاپگر غیربرخوردی
line printer چاپگر سطری
line printer وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
line printer چاپگر خطی
printer stand پایه چاپگر
xerographic printer که جوهر باردار جذب میشود به محل تصویر باردار
printer table میزچاپگر
graphics printer چاپگر گرافیکی
image printer چاپگر نقطه ماتریسی که قابلیت تولید خروجی متن وگرافیک با کیفیت بالا را دارد
impact printer چاپگر برخوردی
impact printer چاپگرتماسی
impact printer چاپگر ضربهای
thimble printer چاپگر انگشتانهای
thimble printer چاپگر کامپیوتری که از نوک چاپ مشابه wheel-daily استفاده میکند ولی به شکل انگشتانه است
electrothermal printer چاپگرحرارتی برقی
electrothermal printer چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
drum printer چاپگر طبلهای
drum printer چاپگراستوانهای
drum printer چاپگر طبله
electronic printer چاپگر الکترونیکی
electrosensitive printer چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
electrostatic printer چاپگر الکترواستاتیکی
electrothermal printer چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
thermal printer چاپگر حرارتی
console printer چاپگر کنسول
xerographic printer چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار
chain printer چاپگر زنجیری
chain printer چاپگرزنجیرهای
spark printer چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
character printer چاپگر دخشهای
character printer چاپگرعلامتی
color printer چاپگر رنگی
non impact printer که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
character printer چاپگر کاراکتری
contact printer اتصالچاپگر
letter quality printer چاپگرکیفیت حروف
ink ject printer چاپگر با فوران جوهر
line at a time printer چاپگر خطی
line printer controller کنترل کننده چاپگر خطی
tractor feed printer چاپگر تغذیه شده تراکتوری
ink ject printer چاپگرجوهری
daisy wheel printer چاپگر اصلی ضربهای
daisy wheel printer چاپگرچرخشی
postscript laser printer چاپگر لیزری پست اسکریپت
letter quality printer چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی
dye sublimation printer چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
write black printer چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
ink jet printer دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
ink ject printer چاپگر با پرتاب مرکب
high speed printer چاپگر سریع
hit on the fly printer چاپگری که در ان کاغذ و یامکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع وتوقفی مورد نیاز نمیباشد
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
daisy wheel printer چاپگر چرخ دوار
type bar printer چاپگر میلهای تایپ
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
second language زباندوم
language نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
language دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
language ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
language سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
for a language course برای یک دوره زبان
language زبان
I am here for a language course من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
first language زبانیکهازهمهبهآنبیشترتسلطدارید
language زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language زبان
language هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
language تبدیل و اجرا میکند
language برنامهای که به عنوان مترجم
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language بصورت لسانی بیان کردن
language لسان
language کلام
language سخنگویی تکلم
language در زمان اجرا
language قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
pl. language زبان پی ال وان
target language زبان هدف
tone language زبانهای اهنگی
knowledge of a language دانستن زبانی
lisp language زبان لیسپ
simulation language زبان شبیه سازی
language laboratory آزمایشگاه زبان
target language زبان مقصود
comit language زبان کامیت
technical language زبان فنی
command language زبان فرمان
command language زبان دستوری
commerical language زبان تجاری
intelligent language زبان هوشمند
technical language زبان تخصصی
standard language زبان متعارف
language master اموزگار زبان
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
source language زبان اصلی
language translator مترجم زبان
source language زبان منبع
conversational language زبان محاورهای
language lab آزمایشگاه
language lab زبان
symbolic language زبان نمادی
syntax language زبان تشریح نحو
language subset زیر مجموعه زبان
snobol language زبان اسنوبول
language processor پردازشگر زبان
language processor زبان پرداز
language master زبان اموز
common language زبان عمومی
common language زبان مشترک
human language زبان بشری
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
command language زبان فرماندهی
halophrastic language زبان تک واژهای
graphic language زبان نگارهای
foul language دشنام
foul language فحش
formmal language زبان صوری
formal language زبان صوری
fabricated language زبان ساختگی
extensible language زبان توسعه پذیر
enquiry language زبان پرس و جو
dumb language زبان حال
design language زبان طراحی
declarative language زبان تشریحی
the persian language زبان فارسی
the turkish language زبان ترکی
compile language زبان کامپایل
grss language زبان جی پی اس اس
compiler language زبان همگردانی
to fix a language زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
computer language زبان کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتر
indelicate language سخن زشت
dancing language زبان رقص
indelicate language سخن خارج از نزاکت
indecent language سخن ناشایسته
declarative language زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
indecent language سخن زشت
declarative language زبان اعلانی
dumb language زبان بی زبانی
assembly language زبان همگذاری
artificial language زبان مصنوعی
use bad language فحش دادن
original language زبان اصلی
to pick up a language. <idiom> زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
procedural language زبان رویهای
to talk the same language <idiom> به یک سبک فکر کردن [اصطلاح مجازی]
apt language زبان ای پی تی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com