Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
English
Persian
Masters of Arts
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Other Matches
arts
استعداد استادی
arts
نیرنگ
arts
صنعت
arts
فن
arts
هنر
beaux arts
هنرهای زیبا
imitative arts
هنرهای تقلیدی
graphic arts
هنر خط نویسی و طراحی
graphic arts
هنر طراحی ودکوراسیون
martial arts
ورزشهای رزمی
graphic arts
هنرهای زیبا
visual arts
هنرهای بصری
visual arts
هنرهای دیدنی
beaux arts
هنرهای مستظرفه
liberal arts
علوم انسانی
liberal arts
علوم سبعه
arts and crafts
هنرهای تجسمی و دستی
Bachelor of Arts
لیسانس هنر
performing arts
هنرهای نمایشی
Master of Arts
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
fine arts
هنرهای زیبا
representative arts
فنون نمایشی
plastic arts
صنایع پلاستیکی یا قالبی
minor arts
هنرهای فرعی
Ecole des Beaux-Arts
هنرهای مستظرفه
old masters
نقاشی هر یک از این هنرمندان
masters
تسلط یافتن بر
masters
رام کردن
masters
اصلی
masters
ماهر شدن
masters
ارباب صاحب
masters
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
masters
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
masters
استادشدن
masters
خوب یادگرفتن
masters
ماهرشدن
old masters
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
masters
دانشور
masters
چیره دست
masters
ارباب استاد
masters
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
masters
کارفرما
masters
رئیس
masters
مدیر مرشد
masters
پیر
masters
صاحب
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters
قطعه کار اصلی
masters
مخدوم
masters
استاد شطرنج
masters
کاپیتان کشتی
masters
کسب مهارت کردن
masters
ماهر شدن در چیزی
masters
جامع
masters
مدل اصلی
masters
نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
masters
سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
masters
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
masters
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
masters
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
masters
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters
تسلط یافتن
masters
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
past masters
استاد قدیمی
past masters
استاد پیشین
masters of ceremonies
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
masters of ceremonies
رئیس تشریفات
masters and misses
جوانان
No man can serve two masters.
<proverb>
با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com