Dictiornary-Farsi | Patience is a plaster for all sores . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 87 (6 milliseconds)

English	Persian
Patience is a plaster for all sores . <proverb>	صبر,درمان هر دردیست .


Other Matches

sores	دردناک ریشناک
sores	جای زخم
sores	جراحت
sores	ریش
sores	زخم
sores	سخت دشوار
sores	خشن
sores	دلریش کننده
sores	مبرم
cold sores	تاول تبخالی
to have patience	شکیبایی داشتن
have patience with me	با من حوصله کنید
have patience with me	بمن مهلت دهید
of little patience	بی طاقت
of little patience	ناشکیبا
of little patience	کم حوصله
to have patience	تاب اوردن حوصله داشتن
to have patience	شکیبا بودن صبر داشتن
patience	بردباری
patience	شکیبایی
patience	شکیب صبر
patience	طاقت
patience	تاب
to lose patience	تاب و توان رااز دست دادن
patience of hunger	تاب گرسنگی
patience is a virtue	شکیبائی خوی پسندیده ایست
Thank you for your understanding and your patience.	از شما برای درک و شکیبایی شما بسیار سپاسگزارم.
i have lost all patience	طاقتم طاق شده است
patience of hunger	طاقت گرسنگی
the only remedy is patience	یگانه
the only remedy is patience	چاره ان شکیبایی است
Patience and calm.	صبر وقرار
The patience of job.	صبر ایوب ( صبر وحوصله بی نهایت زیاد )
to lose patience	شکسبایی را از دست دادن
to lose patience	بی طاقت شدن
to possess oneself in patience	شکسبایی کردن
to possess oneself in patience	صبر کردن
My patience has run out (is exhausted).	کاسه صبرم لبریز است
My patience is exhausted ( worn out ) .	کاسه صبرم لبریز شده
He exhausted(taxed)my patience.I got fed up with him.	حوصله ام را بسر آورد
plaster	گچ
plaster	اندود کردن
plaster	گچ کاری کردن اندود
plaster	ضمادانداختن
plaster	مشمع انداختن روی
plaster	گچ زدن
plaster	دیوار را با گچ و ساروج اندود کردن
plaster	خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
plaster	گچ مالیدن
plaster of Paris	گچ مجسمه سازی
plaster cast	گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
plaster of Paris	گچ پاریس
plaster of Paris	گچ زنده
plaster of Paris	گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
sticking plaster	مشمع چسب دار مخصوص روی زخم
to plaster any one with praise	کسیرا زیاد ستودن
plaster casts	قالبگیری گچی
plaster bat	گچلعابمخصوصفروفسفالی
to plaster any one with praise	تعریف زیادبار کسی کردن
plaster works	گچبری
plaster works	گچکاری
plaster background	مایه گچ کاری سفیدکاری ساختمان
plaster background	دورنمای گچ کاری
plaster cast	قالبگیری گچی
plaster cast	ریخته گری گچی
plaster casts	گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
plaster casts	ریخته گری گچی
land plaster	گج
land plaster	صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
mustard plaster	مشمع خردل
lime plaster	اندود اهک
plaster charge	خرج شراپنل
plaster charge	خرج انفجاری افشان
plaster powder	گرد گچ
plaster finish	اندود گچ
plaster lime	اهک اندودکاری
plaster work	گچکاری
plaster stone	سنگ گچ
plaster powder	گچ نرم
render plaster on the wall	گچ مالیدن
My left leg is in plaster .	پای چپ؟ را گچ گرفته اند
plaster cutting knife	کارد گچبری
plaster of lime and ashes	ساروج
plaster of clay and straw	کاهگل
render plaster on the wall	اندود کردن
smooth plaster surface	پاکیزه کردن