Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
extended memory
حافظه توسعه یافته
extended memory
حافظه تمدیدی
enhanced expanded memory specification
مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
extended
تمدید شده
extended
مطول
extended
تمدید یافته
extended
code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
to be ones extended
خودرازیادخسته کردن زیادخسته شدن
its was extended
مدت اعتبارانرا دراز کردند
extended
مبسوط
extended precision
دقت توسعه یافته
extended defense
دفاع گسترده
extended claw
پنجهبازشو
extended character
دکمهبازکنندهصفحه
extended family
خانواده گسترده
extended defense
پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
extended addressing
ادرس دهی گسترده
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
extended pole piece
قطبک دراز شده
extended family system
نظام فامیلی گسترده
CD ROM Extended Architecture
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
particular specification
مشخصات ویژه در قرارداد
specification
ویژگی
specification
معیارها توضیحات
specification
خصوصیات
specification
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
specification
مشخصه
specification
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
specification
یات مشخصات ساخته نشده باشد
specification
مین شود یا کاری که باید انجام شود
specification
ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
specification
دفترچه مشخصات
specification
کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
specification
تعیین
specification
تشخیص
specification
ذکرخصوصیات
specification
تصریح
specification
مشخصات
contract specification
مشخصات قرارداد
program specification
خصیصه برنامه
specification plate
صفحهاختصاصی
program specification
مشخصه برنامه
job specification
مشخصات شغلی
aircraft specification
خصوصیات هواپیما
job specification
ویژگیهای شغلی
functional specification
مشخصه عملیاتی
general specification
مشخصات عمومی قرارداد
standard specification
مقررات استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
programming specification
مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
high Sierra specification
روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
in memory of
<idiom>
به صورت رایگان
to the memory of
به یادبود
immediate memory
حافظه فوری
memory
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory
حافظه دستگاه کامپیوتر
memory
یادگار یاد بود
memory
یاد
memory
خاطره
memory
حافظه
memory map
طرح یا نقشه حافظه
memory mapped i/o
ورودی- خروجی نگاشت حافظه
memory mapping
نقشه حافظه
memory module
ماژول حافظه پیمانه حافظه
memory module
واحد حافظه
memory moard
برد حافظه
rotating memory
حافظه چرخشی
memory map
نگاشت حافظه
screen memory
خاطره پوشان
scratchpad memory
حافظه چرکنویس
one level memory
حافظه یک سطحی
scratchpad memory
حافظه چرکنویسی
programmable memory
حافظه برنامه پذیر
screw to the memory
بذهن سپردن
memory management
مدیریت حافظه
memory map
نقشه حافظه
remote memory
حافظه دور
memory port
درگاه حافظه
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
racial memory
حافظه نژادی
memory mapping
نگاشت حافظه
memory register
ثبات حافظه
memory snapshot
تصویر لحظهای حافظه
memory sniffing
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
memory span
فراخنای یاد
photodigital memory
خواندن چند بار
memory trace
رد یاد
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
memory word
کلمه حافظه
optical memory
حافظه نوری
read mostly memory
حافظه بیشتر خواندنی
memory protection
حفافت حافظه
regenerative memory
حافظه احیاء کننده
regenerative memory
حافظه باز زا
regenerative memory
رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
regenerative memory
عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
refresh memory
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
recent memory
حافظه نزدیک
real memory
حافظه واقعی
real memory
حافظه حقیقی
real memory
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
read only memory
حافظه فقط خواندنی
passive memory
حافظه منفعل
search memory
حافظه جستجو
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
memory management
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
to fail
[memory]
درماندن
[حافظه یا خاطره]
to fail
[memory]
وا ماندن
[حافظه یا خاطره]
To revive a memory.
خاطره ای رازنده کردن
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
addressed memory
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
I can recite from memory.
می توانم از حفظ بخوانم
subtract from memory
دکمهکمکنندهازحافظه
to escape one's memory
از خاطر رفتن
to commit to memory
ازبرکردن
static memory
حافظه ایستا
stack memory
حافظه پشتهای
shadow memory
شبه حافظه
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
shadow memory
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory
جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
semiconductor memory
حافظه نیمه رسانا
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
to stamp on the memory
ذهنی کردن
to stamp on the memory
در ذهن منقوش ساختن
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
memory recall
دوبارهخوانیحافظه
memory key
کلیدحافظه
memory cancel
پاککردنحافظه
memory button
دکمهحافظ
add in memory
اضافه کردن به حافظه
within living memory
به یاد دارند
within living memory
تا انجا که مردمان زنده
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
volatile memory
حافظه فرار
virtual memory
حافظه مجازی
secondary memory
حافظه ثانویه
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
EDO memory
فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory
MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
dynamic memory
حافظه پویا
shared memory
حافظه تسهیم شده
disk memory
حافظه دیسک
cryogenic memory
استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory
رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory
حافظه هستهای
core memory
حافظه چنبرهای
coordinate memory
حافظه مختصاتی
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
EDO memory
ذخیره کند
eidetic memory
یاد روشن
laser memory
حافظه لیزری
it escaped my memory
یادم رفت
internal memory
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory
حافظه داخلی
interleave memory
حافظه جاگذاری
incidental memory
حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory
خدابیامرز
in memory of blessedmemory
بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory
بیاد
external memory
حافظه خارجی
expanded memory
حافظه گسترشی
conventional memory
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
control memory
حافظه کنترلی
bubble memory
سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory
مین فرفیت بالا
bubble memory
حافظه حبابی
base memory
حافظه پایه
auxiliary memory
حافظه کمکی
auxiliary memory
حافظ کمکی
associative memory
حافظه شرکت پذیر
associative memory
حافظه تداعی
associative memory
حافظه انجمنی
as memory serves
هر وقت بیاد انسان بیاید
alterable memory
حافظه اصلاح پذیر
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
control memory
حافظه کنترل
constructive memory
حافظه سازا
commit to memory
حفظ کردن
cache memory
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cache memory
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
حافظه پنهانی
acoustic memory
حافظه صوتی
bytewide memory
بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
buffer memory
حافظه میانیگر
alterable memory
حافظه تغییرپذیر
memory location
مکان حافظه
memory allocation
اختصاص حافظه
memory drum
گردونه یاد
memory afterimage
رد تصویر یاد
memory chip
تراشه حافظه
memory cycle
چرخه حافظه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com