Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
bankers automated clearance system
سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
Other Matches
bankers
صراف
bankers
بانک دار
bankers
بانکدار
consortium of bankers
کنسرسیوم بانکی
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
خود کار کردن
automated
مکانیزه کردن
automated
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
خودکار کردن
automated flowchart
ترسیم نمودار به صورت خودکار
automated office
دفتر خودکار
automated purchasing
خرید بصورت اتوماتیک
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
automated data processing
پردازش داده به صورت خودکار
automated intelligence file
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
clearance
هوا فضای خالی فاصله
clearance
فضای بازی
clearance
بازی
clearance
مفاصا
clearance
صلاحیت
clearance
فاصله باز
clearance
مجوز دستیابی به یک فایل
clearance
ترخیص کالا ازگمرک
clearance
تولرانس
clearance
اجازه زدودگی
clearance
اختیار
clearance
گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance
برداشتن مانع
clearance
تعیین صلاحیت کردن
clearance
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance
تهاتر
clearance
تصفیه
clearance
ترخیص
clearance
ترخیص گمرکی
clearance
فاصله
clearance
فضای بیکار
clearance
اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
clearance in ward
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
certificate of clearance
مفاصا حساب
clearance angle
زاویه ازاد
clearance capacity
فرفیت تخلیه بار
clearance from obligation
برائت ذمه
clearance capacity
فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance diagram
قواره
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance fit
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
site clearance
تخلیه کارگاه
security clearance
برگ عدم سوء پیشینه
security clearance
تاییدصلاحیت
security clearance
تایید صلاحیت کردن
approach clearance
اجازه تقرب
presumption of clearance
فرض برائت درامور مدنی
presumption of clearance
اصل برائت
road clearance
تخلیه جاده
road clearance
تخلیه کردن جاده
road clearance
انضباط و نظم حرکت در جاده
approach clearance
اجازه فرود
security clearance
داشتن صلاحیت خدمتی
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
terrain clearance
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
customs clearance
ترخیص از گمرک
flight clearance
اجازه پرواز
valve clearance
لقی سوپاپ
clearance sale
فروش به منظور تصفیه حراج
flight clearance
تعیین امنیت پرواز
excess clearance
تولرانس زیاده از حد
tooth clearance
بازی دندانه
height clearance
ارتفاع مجاز
fitting clearance
بازی مناسب
clearance inwards
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
crest clearance
بازی نوک پیچ
mine clearance
پاک کردن مین
clearance inwards
مجوز ورود کشتی
clearance outwards
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance outwards
مجوز خروج کشتی
clearance rate
نواخت مین روبی
clearance rate
نواخت جمع کردن مین
clearance space
چاک
clearance volume
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
minus clearance
تولرانس منفی
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
clearance sales
فروش به منظور تصفیه حراج
mine clearance
مین روبی کردن
hot valve clearance
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
air traffic control clearance
اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system
سامانه
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
value system
نظام ارزشها
the system of
the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
p system
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system
نظام
c.g.s. system
دستگاه سگث
system
اسلوب
system
منظومه
system
مجموعه سازمان
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system
سازگان
system
اصول وجود
system
طرز اسلوب
system
نظم ترتیب
system
طرز روش
system
رشته دستگاه
system
سلسله
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
دستگاه
system
ترتیب
system
سازمان
system
روش اصول
system
قاعده رویه
system
نظم منظومه
system
طریقه
system
همستاد روش
system
همست
system
سیستم
system
تشکیلات
system
نظام سیستم
system
سلسله رشته
system
جهاز
system library
کتابخانه سیستم
interphone system
سیستم تلفنی
system loader
بارکننده سیستم
isolated system
سیستم منزوی
irrigation system
شبکه ابیاری
system interrupt
وقفه سیستم
interactive system
سیستم فعل و انفعالی
system international
سیستم بین المللی
system maintenance
تامین و نگهداری سیستم
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system mangement
مدیریت سیستم
system log
شرح ماوقع سیستم
system log
گزارش روزانه عملیات سیستم
intercommunication system
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system generation
تولید سیستم
magnetic system
سیستم مغناطیسی
system floder
مخزن سیستم
system file
فایل سیستم
makagonov system
سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system engineering
مهندسی سیستم
system engineer
مهندس سیستم
management system
سیستم اداره
system dynamics
شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
market system
نظام بازار
maroczy system
سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
geocentric system
دستگاه زمین مرکزی
system installation
نصب سیستم
management system
سیستم مدیریت
london system
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation
پیاده سازی سیستم
system generator
مولد سیستم
system generation
ایجاد سیستم
lymphatic system
دستگاه لنفاوی
system follow up
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
magnet system
سیستم اهنربایی
system dynamics
پویائی نظام
limbic system
دستگاه کناری
system time
ساعت سیستم
system time
زمان سیستم
heliocentric system
دستگاه خورشید مرکزی
system testing
ازمایش سیستم
system test
ازمون سیستم
hexagonal system
دستگاه شش گوشهای
system study
مطالعه سیستم
system standard
استانداردسیستم
system standard
معیار سیستم
information system
سیستم اطلاعاتی
system software
نرم افزار سیستم
system security
حفافت سیستم
system resource
وسیله سیستم
system unit
محفظه سیستم
system's design
ساختمان سیستم
giorgi system
دستگاه جورجی
road system
شبکه راهسازی
tetragonal system
دستگاه چهار گوشهای
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
formmal system
سیستم صوری
telephone system
سیستم تلفن
tectopulvinar system
دستگاه بامی- پروانهای
tax system
نظام مالیاتی
target system
سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system
سیستم هدفها
freshwater system
سیستم لوله کشی اب شیرین
tandem system
سیستم دو پشته
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
geniculostriate system
دستگاه مخطط زانویی
system resource
منبع سیستم
system resolution
تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
indeterminate system
سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system
آن قابل پیش بینی نیست
system overhead
مازاد سیستم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com