Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
enhanced expanded memory specification
مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
expanded memory system
دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
expanded memory system
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
expanded memory
حافظه گسترشی
enhanced system device interface
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
enhanced
بهتر یا واضح تر کردن
enhanced
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced
افزودن
enhanced
زیادکردن بلندکردن
enhanced
کمک کردن
enhanced
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhanced
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhanced
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced
بالابردن
expanded
منبسط شده
expanded
مبسوط
expanded
بسط یافته
expanded scope
صفحه گسترده
expanded metal
رابیتس
expanded type
نوع گسترده
cellular expanded
بتن با حفره منبسط
expanded metal
ورق اهن مشبک
expanded metal
جالی
expanded metal
تورسیمی
expanded contrast
تنظیم کنتراست
expanded , capacity
زیاد کردن گنجایش
expanded , capacity
توسعه فرفیت
enhanced graphics display
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
enhanced graphics adaptor
وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته
expanded metal lath
مادهتوفالیمنبسطشده
to the memory of
به یادبود
memory
حافظه دستگاه کامپیوتر
immediate memory
حافظه فوری
memory
یادگار یاد بود
memory
یاد
memory
خاطره
memory
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory
حافظه
in memory of
<idiom>
به صورت رایگان
memory recall
دوبارهخوانیحافظه
memory map
طرح یا نقشه حافظه
memory mapped i/o
ورودی- خروجی نگاشت حافظه
memory map
نگاشت حافظه
within living memory
تا انجا که مردمان زنده
virtual memory
حافظه مجازی
memory sniffing
ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
subtract from memory
دکمهکمکنندهازحافظه
memory snapshot
تصویر لحظهای حافظه
photodigital memory
خواندن چند بار
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
to escape one's memory
از خاطر رفتن
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
volatile memory
حافظه فرار
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
memory key
کلیدحافظه
passive memory
حافظه منفعل
bytewide memory
بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
memory protection
حفافت حافظه
memory register
ثبات حافظه
bubble memory
حافظه حبابی
within living memory
به یاد دارند
add in memory
اضافه کردن به حافظه
buffer memory
حافظه میانیگر
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
bubble memory
سرعت بالا و حافظه متحرک
memory port
درگاه حافظه
cache memory
حافظه پنهانی
memory mapping
نقشه حافظه
memory cancel
پاککردنحافظه
memory mapping
نگاشت حافظه
memory moard
برد حافظه
memory module
واحد حافظه
memory module
ماژول حافظه پیمانه حافظه
cache memory
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
cache memory
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
memory button
دکمهحافظ
cache memory
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
bubble memory
مین فرفیت بالا
magnetic memory
حافظه مغناطیسی
core memory
حافظه هستهای
core memory
حافظه چنبرهای
memory address
ادرس حافظه
coordinate memory
حافظه مختصاتی
eidetic memory
یاد روشن
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
memory afterimage
رد تصویر یاد
memory allocation
اختصاص حافظه
control memory
حافظه کنترلی
control memory
حافظه کنترل
memory bandwidth
پهنای باند حافظه
memory address
نشانی حافظه
EDO memory
ذخیره کند
cryogenic memory
رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
main memory
حافظه اصلی
disk memory
حافظه دیسک
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
laser memory
حافظه لیزری
shared memory
حافظه تسهیم شده
dynamic memory
حافظه پویا
mass memory
حافظه انبوه
it escaped my memory
یادم رفت
optical memory
حافظه نوری
EDO memory
MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
EDO memory
فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
cryogenic memory
استفاده از خصوصیات هدایت مواد
memory bank
بانک حافظه
constructive memory
حافظه سازا
memory cache
حافظه پنهان
memory dump
رونوشت ازحافظه
interleave memory
حافظه جاگذاری
memory guard
نگهبان حافظه
memory hierarchy
سلسله مراتب حافظه
memory illusion
خطای یاد
one level memory
حافظه یک سطحی
memory image
تصویر یاد
memory interleaving
برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
memory location
مکان حافظه
memory location
محل حافظه
memory management
مدیریت حافظه
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
memory dump
روگرفت حافظه
memory drum
گردونه یاد
memory dependent
متکی به حافظه
memory capacity
گنجایش حافظه
memory cell
سلول حافظه
internal memory
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
memory chip
تراشه حافظه
internal memory
حافظه داخلی
memory cycle
چرخه حافظه
to commit to memory
ازبرکردن
commit to memory
حفظ کردن
to stamp on the memory
ذهنی کردن
to stamp on the memory
در ذهن منقوش ساختن
memory dependent
وابسته حافظه
memory map
نقشه حافظه
in memory of blessedmemory
خدابیامرز
static memory
حافظه ایستا
stack memory
حافظه پشتهای
in memory of blessedmemory
بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory
بیاد
memory for digits
حافظه عددی
shadow memory
شبه حافظه
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
shadow memory
جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
semiconductor memory
حافظه نیمه رسانا
incidental memory
حافظه اتفاقی
external memory
حافظه خارجی
addressed memory
حافظه خواندن،نوشتن
[علوم کامپیوتر]
shadow memory
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
programmable memory
حافظه برنامه پذیر
extended memory
حافظه توسعه یافته
extended memory
حافظه تمدیدی
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
regenerative memory
حافظه باز زا
regenerative memory
رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
regenerative memory
عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
refresh memory
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
read mostly memory
حافظه بیشتر خواندنی
recent memory
حافظه نزدیک
real memory
حافظه واقعی
real memory
حافظه حقیقی
real memory
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
regenerative memory
حافظه احیاء کننده
remote memory
حافظه دور
secondary memory
حافظه ثانویه
racial memory
حافظه نژادی
search memory
حافظه جستجو
screw to the memory
بذهن سپردن
screen memory
خاطره پوشان
scratchpad memory
حافظه چرکنویس
scratchpad memory
حافظه چرکنویسی
read only memory
حافظه فقط خواندنی
rotating memory
حافظه چرخشی
addressed memory
حافظه تصادفی
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
auxiliary memory
حافظه کمکی
alterable memory
حافظه اصلاح پذیر
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
auxiliary memory
حافظ کمکی
to fail
[memory]
درماندن
[حافظه یا خاطره]
to fail
[memory]
وا ماندن
[حافظه یا خاطره]
associative memory
حافظه شرکت پذیر
associative memory
حافظه تداعی
associative memory
حافظه انجمنی
as memory serves
هر وقت بیاد انسان بیاید
memory management
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
memory word
کلمه حافظه
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com