Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
computer based
بر مبنای کامپیوتر
computer based learning
یادگیری بر پایه کامپیوتر
computer based training
تربیت مبتنی بر کامپیوتر
computer system
سیستم کامپیوتری
computer information system
سیستم اطلاعات کامپیوتری
hybrid computer system
سیستم کامپیوتری دو رگه
small computer system interface
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
master slave computer system
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
ibm personal computer system/
کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
based
مستقر
based
مبنی
based on
مبنی بر
based on trusteeship
امانی
machine based
مبتنی بر ماشین
based on a contract
قراردادی
broadly-based
ارگانیشاملگروههایمختلفمردم
wood-based materials
جنسسطحتخته
act based on pejudgement
قصاص قبل از جنایت
based on private motives
غرض الود
server based application
برنامه کاربرد شبکه
client based application
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
character based program
برنامه مبتنی بر کاراکتر
character based program
برنامه دخشه
ruled based deduction
استنباط بر مبنای مقررات
based on private motives
غرض امیز
acts based on private motives
غرض ورزی
immediate message
پیام فوری
d. of a message
رسانیدن پیغام
get the message
<idiom>
به واضحی فهمیدن مفهوم
message
پیام
message
[of something ]
[to somebody]
پیغام
[از چیزی]
[به کسی]
message
قوانین از پیش تعریف شده که کد
message
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
message
اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
message
پیغام دادن
message
اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
message
در مقصد مربوط میشود
message
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
message
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
message
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
message
حجم اطلاع مشخص
message
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message
مخابره
message
رسالت کردن
message
پیغام
message
خبر
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
routine message
پیام عادی
The message of the film is that ...
پیام این فیلم این است که ...
general message
پیام عمومی
procedure message
پیام معمولی
fox message
پیام دوباره
beginning of message
شروع پیام
telephone message
پیغام تلفنی
to send a message to somebody
پیامی به کسی فرستادن
[سیاسی یا اجتماعی]
notification message
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
pickup message
پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
message display
نمایشپیغام
wrming message
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
to send a message
پیام فرستادن
procedure message
پیام عادی
beginning of message
شروع پیغام
message line
خط مخابره
message center
مرکز پیام
message switching
پیام گزینی
message source
منشاء پیام
message source
منبع پیام
message retrieval
استخراج پیام
message queuing
صف بندی پیام
error message
پیام خطا پیغام اشتباه
end of message
انتهای پیام
dummy message
پیام دروغی
message precedence
ارجحیت ارسال پیام
message book
دفتر یادداشت پیام
message book
دفتر پیام
message feedback
بازخورد پیام
message header
سرپیام
message heading
عنوان پیام
error message
پیام خطانما
flash message
پیام برق اسا
drop message
لولههای خبر
service message
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
to send a message
پیغام د ادن
fire message
درخواست اتش
code message
پیام رمز
dummy message
پیام فریبنده
fire message
پیام اتش درخواست اتش کردن
meteorological message
پیام هواسنجی
telephone message
پیام تلفنی
telegraphic message
مخابره تلگرافی
start of message
اغاز پیام
message retrieval
بازیابی پیام
flash message
پیام انی
to deliver a message
پیغامی را رساندن
message switching center
مرکز گزینش پیام
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
automatic message switching
انتخاب خودکار پیام
multiple address message
پیام چند ادرسه
incoming message cassette
نوارپیغام داخلی
automatic message switching
switching message
automatic message switching
راه گزینی خودکار پیام
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
computer
ماشین حساب
computer
اکامپیوتر
computer
ماشین حساب کامپیوتر
computer
شمارنده
computer
ماشین الکترونیکی
computer
حسابگر الکترونی
computer
کامپیوتر
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
ماشین متفکر
computer
رایانه
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
computer programming
برنامه نویسی کامپیوتری
network computer
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
computer readable
آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
computer assisted
بکمک کامپیوتر
computer aided
بکمک کامپیوتر
computer programmer
برنامه نویس کامپیوتر
computer program
برنامه کامپیوتر
computer art
هنر کامپیوتر
computer animation
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer animation
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer architecture
معماری کامپیوتر
computer architect
معمار کامپیوتر
computer revolution
تحول کامپیوتر
computer salesman
فروشنده کامپیوتر
talking computer
کامپیوتر سخنگو
slave computer
کامپیوتر برده
computer simulation
شبیه سازی کامپیوتری
notebook computer
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
object computer
کامپیوتر مقصود
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
کامپیوترنوبتی
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
office computer
کامپیوتر اداری
on board computer
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
computer store
فروشگاه کامپیوتر
one address computer
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
computer simulation
کامپیوتری
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
کامپیوتر کوچک قابل حمل
digital computer
کامپیوتر دیجیتالی
computer science
علم کامپیوتر
computer science
علوم کامپیوتر
stand alone computer
کامپیوتر مستقل
target computer
کامپیوتر هدف
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
کامپیوتر منبع
laptop computer
کامپیوتر دستی یا کیفی
nonesequential computer
کامپیوتر غیر ترتیبی
computer security
امنیت کامپیوتر
computer simulation
شبیه سازی
one address computer
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
computer artist
هنرمند کامپیوتر
computer network
شبکه کامپیوتری
computer instruction
دستورالعمل کامپیوتر
computer operation
عملیات کامپیوتر
mainframe computer
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
computer industry
صنعت کامپیوتر
computer operator
اپراتور کامپیوتر
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist
گرافیست کامپیوتری
computer generations
نسلهای کامپیوتر
computer operation
عملکرد کامپیوتری
computer on a chip
کامپیوتر روی یک تراشه
computer jargon
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
computer music
موسیقی کامپیوتری
computer museum
موزه کامپیوتری
computer manufacturer
سازنده کامپیوتر
computer logic
منطق کامپیوتر
computer literacy
دانش کامپیوتر
computer literacy
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer letter
حرف کامپیوتری
computer nik
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
computer language
زبان کامپیوتر
computer language
زبان کامپیوتری
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game
بازی کامپیوتری
computer circuits
مدارهای کامپیوتری
computer printout
چاپ کامپیوتری
computer center
مرکز کامپیوتر
computer camp
اردوی کامپیوتر
computer printout
مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer enclosure
محفظه کامپیوتر
computer awarness
دانش کامپیوتر
computer professional
متخصص کامپیوتر
computer specialist
متخصص کامپیوتر
computer classifications
طبقه بندی کامپیوتر
computer code
رمز کامپیوتری
synchronous computer
کامپیوتر همگام
computer flicks
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family
خانواده کامپیوتر
computer engineering
مهندسی کامپیوتر
computer engineer
مهندس کامپیوتر
computer oriented
کامپیوتر گرا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com