Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 43 (5 milliseconds)
English	Persian
She declined several restaurants before we could agree on one.	او [زن] چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
Other Matches
restaurants	کافه
restaurants	رستوران
declined	ردکردن
declined	خم شدن
declined	مایل شدن رو بزوال گذاردن
declined	تنزل کردن کاستن
declined	نقصان
declined	زوال
declined	مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined	زوال انحطاط
declined	صرف کردن
declined	نپذیرفتن
declined	تنزل
declined	کاهش
declined	شیب پیدا کردن
slav declined	اسلاو پذیرفته نشده
queen's gambit declined	گامبی وزیر پذیرفته نشده
king's gambit declined	گامبی شاه پذیرفته نشده
I agree.	موافقم.
Do you agree that …	آیا تصدیق می کنید که …
to agree on something	موافقت کردن با چیزی
to agree on something	سازش کردن با چیزی
I agree.	قبول دارم.
to agree on something	موافق بودن با چیزی
agree	موافقت کردن موافق بودن
agree	متفق بودن همرای بودن
agree	سازش کردن
agree	خوشنود کردن
agree	خشم
agree	ترتیب دادن درست کردن
agree	اشتی دادن مطابقت کردن
agree	ممنون کردن پسندامدن
agree	جلوس کردن نائل شدن
agree	فرونشاندن
to agree in opinion	هم عقیده بودن
I couldnt agree with you more! <idiom>	قربان دهنت. [چه خوب گفتی]
I agree with you completely.	من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I couldnt agree with you more .	آی گفتی . قربان دهنت
Am I not right?dont you agree with me ?	درست می گه یا نه ؟
That is fine by me if you agree.	اگر موافقی من هم حرفی ندارم
Those who agree,raise their hands.	موافقین دستهایشان رابلند کنند
Vegetables dont agree (disagree)with me .	سبزیجات به من نمی سازد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com