Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 63 (5 milliseconds)
English	Persian
She doesn't eat meat, but other than that she'll eat just about anything.	او [زن] گوشت نمی خورد اما به غیر از آن او [زن] کلا همه چیز می خورد.
Other Matches
The snow doesn't stay on the ground. [The snow doesn't stick.] [American English] , [The snow doesn't settle.] [British English]	برف روی زمین نمی ماند.
doesn't	نمیکند
Looks that way, doesn't it?	اینطور به نظر می رسد نه؟ [اصطلاح روزمره]
She doesn't look her age.	او [زن] از سنش جوانتر نشان می دهد.
The heating doesn't work.	این سیستم حرارتی کار نمیکند.
The heating doesn't work.	این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
The light doesn't work.	این چراغ برق کار نمیکند.
This software doesn't run on Windows.	این نرم افزار در سیستم ویندوز کار نمی کند.
It doesn't fly with me [American E] [colloquial]	این رضایت بخش نیست برای من!
It doesn't fly with me [American E] [colloquial]	من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
Money doesn't bring [buy] happiness. <proverb>	پول خوشبختی نمی آورد. [ضرب المثل]
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb>	بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock.	او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
at meat	سر خوراک یا غذا
meat	غذای اصلی
meat	شام
meat	غذا ناهار
meat	خوراک
meat	گوشت
baked meat	شیرینی اردی غذای پخته
white meat	فرآوردهی شیری پنیر
white meat	کره
white meat	لبنیات
meat keeper	جاگوشتی
meat thermometer	قاشقهایاندازهگیری
How do I notice when the meat is off?	چگونه می توانم متوجه شوم که گوشت فاسد شده است؟
white meat	گوشت سفید
luncheon meat	گوشت پیش آماد
meat and drink	لذت
meat and drink	خوشی
meat and drink	سور
meat offering	پیشکشی اردی
meat offering	هدیه اردی
leal meat	گوشت لخم
green meat	گیاه خوراکی
green meat	سبزی
green meat	گوشت کهنه
cure meat	نمک سود کردن مواد غذایی
broiled meat	گوشت سرخ کرده
meat fly	مگس گوشت
baked meat	نان شیرینی
red meat	گوشت گاووگوسفند
meat safe	قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
meat safe	قفسه توری
meat tea	چایی یا عصرانه با گوشت
to get a meat for a bird	برای مرغی جفت پیدا کردن
to powder meat	نمک یا ادویه بگوشت زدن
to chop meat	گوشت خردکردن یاقیمه کدرن
to carven meat	گوشت رادرسرسفره خردکردن
luncheon meat	گوشت ساندویچی
luncheon meat	گوشت پخته و آماده
to abstain from meat	ازگوشت خوردن خوداری کردن
to abstain from meat	ازگوشت پرهیزکردن
preserved meat	گوشت
preserved meat	قرمه
to souse a meat or fish	درترشی گذاشتن گوشت یاماهی
flies blow meat	حشرات روی گوشت تخم میگذارند
Be careful not to burn the meat .	مواظب باش گوشت رانسوزانی
Frozen meat ( food ) .	گوشت ( غذای ) یخ زده
meat grinder [American]	چرخ گوشت [غذا و آشپزخانه]
The fire is fit to roast the meat.	این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.	تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com