Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (8 milliseconds)
English
Persian
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
Other Matches
darkness
تاریکی
darkness
نابینائی
darkness
بی بصیرتی
darkness
تیره گی
Somewhere in the darkness
جایی در میانی تاریکی
his sight could p darkness
بینایی وی تاریکی رامی شکافت
prince of darkness
اهریمن یا شیطان
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
The entire city was plunged in darkness .
تمام شهر غرق درتاریکی بود
escaped
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
فرار از خاک
escaped
گریز فرار
escaped
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped
جان بدربردن گریز
escaped
دررفتن فرارکردن
escaped
گریختن
escaped
رستن
escaped
خلاصی
escaped
گریز
escaped
فرار کردن
escaped
رهایی
escaped
فرار
Tell me how you escaped?
بگو ببینم چطور فرار کردی ؟
It escaped me.
آن یادم نمی آید .
escaped slave
برده فراری
Tell me hpw you escaped.
برایم بگه چطور فرار کردی
it has escaped my remembrance
یاد نیست
escaped slave
عبد ابق
it has escaped my remembrance
از خاطرم رفته
it has escaped my remembrance
در یاد ندارم بخاطر ندارم
escaped water
تلفات اب هنگام بهره برداری
it escaped my memory
یادم رفت
He escaped by the skin of his teeth.
بزحمت جانش رانجات داد
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
under cover
<idiom>
پنهان شدن
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
under cover
سربسته درپاکت
to cover up
پیچیدن
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all
بارانی یا روپوش
cover all
رولباسی
take cover
جان پناه گرفتن
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
to cover in
پرکردن
to cover in
پوشاندن
to cover up
پوشاندن
cover
بسته بندی
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
جلد کردن
cover
سقف زدن
cover
امادگی
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
جلد سرپوش
cover
حایل شدن
cover
حاوی بودن درپوش
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
بازی دفاعی
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
نگهبان بگوش
cover
سطح برف
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
روپوش
cover
اختفاء
cover
انجام دادن
cover
رویه لفاف
cover
سرپوش
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
پنهان کردن
cover
طی کردن
cover
تامین کردن
cover
پاکت
cover
پوشش
cover
جلد
cover
پوشاندن
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
تامین
cover
حفاظ
glass cover
پوشششیشهای
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
to cover much ground
وسیع بودن
to cover much ground
رسابودن
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
protective cover
جان پناه دفاعی
protective cover
پوشش حفافتی
protective cover
روپوش حفاظ
protective cover
روکش محافظ
radiator cover
روکش رادیاتور
saddle cover
زین پوش
saddle cover
زین پیچ
saddle cover
غاشیه
lever cover
پوششدربازکن
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
pan cover
پوششکنه
pillow cover
ستونمخروطی
seat cover
پوششصندلی
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
sliding cover
پوششمتحرک
valve cover
روپوشسرپاپ
duvet cover
روپوشقابلشستشو
loose cover
روکش
head cover
محافظسر
filter cover
پوششفیلتر
battery cover
پوششباطری
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
speaker cover
پوششصدا
bed cover
روتختی
cover girl
ستارهی روی جلد
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls
ستارهی روی جلد
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover an angle
زاویهای را بستن
cover and concealment
پوشش و اختفاء
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
cover plate
صفحه سرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
cover point
عضو دفاع نزدیک
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame
عذر
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
comparative cover
پوشش نسبی
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
air cover
پوشش هوایی
base cover
عکس برداری اولیه
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover
سرپوش باتری
binding cover
پوشش تعهد شده
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover
درپوش باتری
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover
پوشش ستون
communication cover
پوشش مخابراتی
cover shame
بهانه
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
magneto cover
سرپوش مگنت
fire cover
پوشش اتش
hatch cover
درب دهلیز
hatch cover
درپوش دوردریچه
insurance cover
پوشش بیمه
ice cover
یخپوش
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
hub cover
قالپاق چرخ
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cover
بازیگر بل گیر
piston cover
پوشش پیستون
depleted cover
پوشش کاهسته
depleted cover
پوشش کاسته شده
dish cover
سرپوش
dust cover
سرپوش غبارگیر
piston cover
کف پیستون
to cover much ground
جامع بودن
open cover
بیمه نامه باز
overhead cover
حفاظ بالای سر
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
perforated cover plates
صفحات مشبک
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
his hat cover his fanily
خودش است و کلاهش
cheque book cover
پوششدفترچهچک
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
عیب پوشی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com