Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 39 (4 milliseconds)
English	Persian
To mend ones ways.	خودرااصلاح کردن
Search result with all words
He promised to behave ( mend his ways)	قول داد آدم بشود
mend one's ways <idiom>	اثبات عادت شخصی
Other Matches
on the mend <idiom>	بهتر شدن
mend	تعمیر کردن
mend	بهبودی
mend	مرمت کردن درست کردن
mend	رفو کردن بهبودی یافتن
mend	درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mend	شفا دادن
ways	سرسره
have it both ways <idiom>	2چیزداشتن
the old ways	رسوم قدیم
the old ways	رسمهای پیشین
p.of the ways	جای جداشدن چندراه
You cannot have it both ways . <proverb>	نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
p.of the ways	جایی که بایدیکی ازچندچیزرابرگزید
you can't have it both ways. <idiom>	نمی توانی هم خدا را بخواهی و هم خرما.
mend one's fences <idiom>	عوضکردنذهن
to mend a puncture	لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
It is never too late to mend.	هر کجا که جلوی ضرر رابگیری منفعت است
Can you mend this puncture?	آیا میتوانید این پنچری تایر را تعمیر کنید؟
It is never too late to mend. <proverb>	براى اصلای شدن هیچگاه دیر نیست .
mend the painting	رواندود کردن با رنگ
to mend matters	کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
to mend or end	اصلاح کردن یا موقوف کردن
to mend the fire	سوخت به اتش رساندن
to mend the fire	اتش را تیز کردن
mend a cast	قوس به نخ دادن
to change somebody's ways	رفتار و کردار کسی را کاملا تغییر دادن
ways and means	طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
folk ways	راه و رسم قومی
to cling to the old ways	به رسوم قدیمی چسبیدن
parting of the ways	جای جدا شدن چندراه
parting of the ways	جایی که باید یکی از چندچیزرابرگزید
cut both ways <idiom>	به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
He has relapsed into his old ways.	فیلش یاد هندوستان کرده
column ways	راهنمای ستون
committee of ways and means	کمیسیون مالی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com