Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 126 (2 milliseconds)
English	Persian
advance detachment	قسمت پیشرو
advance detachment	قسمت سرجلودار
Other Matches
detachment	دسته
detachment	فوج
detachment	قسمت زیرامر
detachment	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment	بخش
detachment	گسلش
detachment	کناره گیری
detachment	قسمت
detachment	جداسازی تفکیک
headquarters detachment	قسمت ارکان
operations detachment	عنصرعملیات رسد عملیات
operations detachment	قسمت مسئول عملیات
headquarters detachment	بخش قرارگاه
headquarters detachment	قسمت قرارگاه
detachment parry	دفاع با دور کردن شمشیرحریف
casual detachment	یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
advance	حرکت دادن چیزی به جلو
advance	حرکت به جلو
advance	پیشرفت پیشروی
advance	پیش افتادن پیش افتادگی
advance	پیش رفتن
in advance <adv.>	از قبل
in advance <adv.>	پیشاپیش
in advance <idiom>	سرساعت
advance	پیشرفت
advance	ترفیع رتبه دادن
advance	پیشرفت
advance course	دوره عالی
advance	بهبود
advance	پیشروی
advance	راندن
advance	پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advance	اعتبار
advance	قبلا تهیه شده
advance	ازپیش فرستاده شده
advance	مساعده
advance	مساعده دادن
advance	طرح کردن
advance	پیشنهاد کردن
advance	اقامه کردن
advance	پیشروی
advance	پیش بردن
advance	تسریع کردن
advance	ترقی دادن
advance	جلوبردن
advance	قبلا تجهیز شده
advance	پیشرفت
advance	ترقی مساعده
advance	پیش پرداخت
advance	پیش برق
advance	عالی
advance	ترقی کردن پیش پرداخت
advance	جلو رفتن
advance	وام
advance	پیش پرداخت
advance	پیشروی پیشروی کردن
advance	جلو
advance	مقدم
advance	پیشرفت طولی ناو
hand advance	میزان کردن دستی
buy in advance	پیش خرید کردن
bank advance	وام بانکی
axis of advance	محور پیشروی
announce in advance	از پیش اعلام کردن
advance variation	واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
advance to contact	پیشروی برای اخذ تماس
advance sign	علامت اوانس
payment in advance	پیش پرداخت
money in advance	بیعانه
speed of advance	سرعت پیشروی
payment in advance	پیش پرداخت کردن
payable in advance	قابل پیش پرداخت
pay in advance	پیش پرداخت کردن
pay in advance	پیش قسط دادن
paper advance	جلو رفتن کاغذ
money in advance	پیش پرداخت مساعده
velocity of advance	تندی پیشرفت
advance base	پایگاه جلو
advance guard	طلایه
advance guard	پیشرو
advance guard	پیش لشکر پاسدار
advance guard	پیش قراول
advance gruard	طلایه
advance gruard	پیش قراول
advance gruard	یکان جلودار
advance gruard	جلودار
advance freight	پیش پرداخت کرایه حمل
advance force	نیروی جلودار اب خاکی
advance force	نیروی پیشروی
advance cracking	ترکهای عمیق
advance by echelon	پیشروی رده به رده
advance by echelon	حرکت رده به رده
advance by bounds	پیشروی خیز به خیز
advance by bounds	حرکت خیز به خیز
advance base	پایگاه مقدم صحنه عملیات
advance march	فرمان پیش
advance march	پیشروی حرکت به جلو
advance observer	دیدبان مقدم
advance point	قسمت سر جلودار
advance point	گروه نوک
advance payment	پیش پرداخت
advance purchase	خرید سلف
advance party	قسمت پیشرو
advance party	گروه پیشرو
advance point	قسمت نوک
advance organizer	پیش سازمان دهنده
advance officer	افسر جلودار ستون
advance section	قسمت مقدم در منطقه مواصلات
advance observer	دیدبان جلو
advance section	قسمت جلویی
to advance the hand of a clock	عقربه ساعت را جلو کشیدن
advance command post	پاسگاه رده جلو
automatic timing advance	تنظیم کننده خودکار
automatic spark advance	میزان کردن خودکار
advance resistance wire	سیم ادونس
advance command post	پاسگاه فرماندهی جلو
To make advance [overtures]	منت کشیدن [برای آشتی]
paper advance setting	جایگاه پیشرفته ورق
film advance mode	دکمه رد کردن فیلم
synchronous phase advance	خازن همزمان
semi automatic advance	میزان کردن نیم خودکار
spark advance & retard	میزان کردن جرقه
advance of defensive line	در جلو خطوط پدافندی
advance individual training	آموزش تکمیلی انفرادی

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com