English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
advisory signal علامت هشدار
advisory signal علامت یادآوری کننده
Other Matches
advisory مشورتی
advisory service دفتر مشاور
advisory system سیستم خبرهای که کاربر را راهنمایی میکند
advisory services خدمات مشورتی
advisory control کنترل مشورتی هواپیما
advisory control کنترل آزاد هواپیما
advisory area منطقه زیرپوشش اطلاعات
advisory area منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
advisory department بخش مشاوره
military assistance advisory group (maag هیئت مستشاری نظامی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
signal نشان
signal سیگنال علامت دادن
signal ارسال پیام به کامپیوتر
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
i signal پیام ای
you must w the signal ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
q signal پیام کیو
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
signal پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal سیگنال
signal مخابره کردن علامت دادن
signal علایم مخابراتی مخابرات
signal پیام
signal نشانه
signal علامت دادن
signal خبردادن
signal با اشاره رساندن
signal با علامت ابلاغ کردن
signal اشکار مشخص
signal اخطار
signal نشان راهنما
signal علامت
signal رسته مخابرات
signal علامت راهنمای خودرو
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signal مخابره کردن
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal علامت نشانه
signal engineering تکنیک جریان ضعیف
signal fidelity وفاداری علائم
signal generator علامت زا
signal generator پیام ساز
signal generator سیگنال ژنراتور
signal generator سیگنال مولد
signal lamp لامپ سیگنال
signal flag پرچم مخابراتی
signal lamp لامپ خبر دهنده
signal letters معرف
signal level سطح علامت
signal level سطح سیگنال
signal element عنصر علامتی
signal electrode الکترد پیام ساز
signal distance فاصله علامتی
request signal علامت درخواست
second signal system دستگاه علامتی دوم
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
signal axis محورارتباطات
signal bridge پل مخابره ناو
signal bridge پل مخابرات ناو
signal caller مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal center مرکز مخابرات
signal center مرکزارتباطات
signal center مرکز پیام
signal communications ارتباط و مخابرات
signal communications ارتباطات مخابراتی
signal corps رسته مخابرات
signal corps قسمت مخابرات
signal detection علامت یابی
return to zero signal علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
signal man متصدی علائم
traffic signal چراغ راهنمایی
traffic signal نشانه روشن
signal man دیدبان
video signal پیام ویدئو
video signal سیگنال یا علامت ویدئو
video signal سیگنال ویدئویی
visual signal علامت بصری
visual signal علایم بصری
warning signal علامت اعلام خطر
warning signal علامت خطر
light signal علامتنور
points signal نقاطعلامتدار
signal ahead چراغراهنماپیشرویشماست
signal gantry علامتزیرپلی
sound signal علائم صدا
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
telegraph signal علامت تلگرافی
synchronizing signal پیام همزمان ساز
signal normalization هنجارسازی علامت
signal of distress شلیک خطر
signal panel پرده مخابرات
signal regeneration باززایی علائم
signal security تامین مخابراتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal services خدمات مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal strength شدت صوت
signal tracing ردگیری پیام
signal transformation ترادیسی علائم
signal voltage ولتاژ ورودی
signal voltage ولتاژ دریافتی
signal voltage ولتاژ سیگنال
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
start signal علامت شروع
reference signal سیگنال مرجع
clock signal علامت زمان سنجی
audible signal علامت سمعی
disconnect signal علامت انفصال
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
enabling signal علامت توانا سازی
error signal سیگنال خطا
first signal system دستگاه علامتی اول
flash signal علامت فلاش
flash signal سیگنال فلاش
buzzer signal ایمپولز شماره گیری
fog signal علامت مه
fog signal علایم مه
digital signal سیگنال دیجیتالی
digital signal علامت رقمی
dial signal بوق ازاد برای شماره گیری
chrominance signal بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
chrominance signal پیام رنگ تابی
command signal علامت فرمان
buzzer signal علامت یا سیگنال شماره گیری
control signal علامت کنترل
busy signal علامت اشغال
cut off signal علامت قطع
danger signal اژیر یا بوق اعلام خطر
danger signal اژیرخطر
brightness signal پیام روشنایی
blanking signal پیام خاموشی
ghost signal تصویر دوگانه
grid signal سیگنال شبکه
line signal سیگنال خط
hooting signal سیگنال اتومبیل
communication signal سیگنال مخابراتی
main signal سیگنال اصلی
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
monochrome signal پیام تکرنگ
morse signal سیگنال مورس
operating signal سیگنال دستگاه
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
signal box توقف گاه متصدی علائم
picture signal علامت تصویر
picture signal سیگنال تصویر
railroad signal علامت یا سیگنال راه اهن
acoustic signal سیگنال صوتی
acoustic signal علامت صوتی
air signal علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
guard signal علامت نگهبان
flashlight signal سیگنال چراغ قوه
analog signal علامت قیاسی
alarm signal علامت اژیر خطر
identify signal علامت یا سیگنال مشخصه
signal axis محور مخابرات
implusing signal سیگنال ضربهای
input signal سیگنال ورودی
input signal سیگنال اولیه
intelligence signal پیام خبری
area signal center مرکزمخابرات منطقهای
To give a signal ( sign) . علامت دادن
carrier color signal پیام رنگی حامل
carrier color signal پیام رنگ تابی
carrier chrominance signal پیام رنگ تابی
area signal center مرکز مخابرات منطقه
signal background plate صفحهپشتعلامت
Signal a car to stop . علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
color difference signal پیام اختلاف رنگ
color sync signal پیام همزمان ساز رنگ
day distress signal مشعل اعلام خطر در روز
digital signal processing پردازش دیجیتالی سیگنال
minus color signal پیام رنگی منفی
signal quality detector اشکارگر کیفیت سیگنال
signal operation instruction دستور کار مخابرات
free line signal سیگنال خط ازاد
high level signal سیگنال بزرگ
line clear signal علامت ازاد
landing signal officer افسر ارتباط فرود
low level signal سیگنال ضعیف
signal to nise ratio نسبت سیگنال به نویز
command destruct signal علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
command destruct signal علامت تخریب موشک با فرمان دور
to signal a ship to anchor باعلامت اخطارکردن به کشتی
idle indicating signal علامت ازاد
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
composite color signal پیام رنگی مرکب
composite television signal پیام مرکب تلویزیونی
criminal inattention to signal بزه بی اعتنائی به نشانها جرم بی توجهی بعلائم
signal to noise ratio نسبت پیام به همهمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com