English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
aerial port لنگرگاه هوایی
aerial port باراندازی هوایی
Search result with all words
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
Other Matches
aerial آنتن
aerial هوایی
aerial آنتن هوایی رادیو
aerial پاس به جلو
t aerial آنتن
aerial آنتن هوایی
aerial platform سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
aerial platform سکوی مخصوص بارریزی هوایی
aerial pickets گشت هوایی
aerial observation دیدبانی هوایی
aerial pickets شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
aerial pickets پیکه هوایی
aerial photogrammetry فتوگرامتری هوائی
aerial perspective نمای هوایی
aerial navigation هوا نوردی
aerial navigation ناوبری هوایی
aerial mine مین آنتن دار
aerial line خط هوایی
aerial delivery پرتاب از راه هوا
aerial delivery پرتاب هوایی
aerial circuit آنتن هوایی
aerial cartwheel چرخ فلک بی دست
aerial cartwheel مارپیچ همراه با پرش وچرخش
aerial burst انفجار هوایی
aerial burst ترکش هوایی
aerial antenna آنتن
aerial map عکس هوائی
aerial photograph عکس هوائی
aerial mast دکل انتن
aerial radar رادار هوایی
aerial reconnaissance شناسایی هوایی
aerial ropeway خط هوایی ترن برقی
high aerial آنتن مرتفع
image aerial آنتن تصویر
t type aerial آنتن
zigzag aerial انتن دندانه ارهای
aerial archaeology باستان شناسی هوایی
aerial photogrammetry فتوگرامتری هوایی
aerial ladder نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
harp aerial آنتن باد بزنی
aerial switch کلید انتن
aerial survey نقشه برداری هوایی
aerial survey نقشه براری هوائی
aerial photography عکاسی هوائی
aerial supply آماد هوایی
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
aerial supply آماد از راه هوا
aerial supply تدارکات از راه هوا
built in aerial آنتن دستگاهی
aerial switching کلیدزنی انتن
aerial field artillery توپخانه محمول هوایی
aerial ladder truck ماشین آتشنشانی
aerial fire support پشتیبانی اتش هوایی
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
omni directional aerial آنتنی که در هر راستایی عمل میکند
direction finding aerial انتن جهت یابی
aerial target aquisition هدف یابی هوایی
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
The pigeous peched on the television aerial . کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
i/o port مدخل ورودی و خروجی
last port شیپور عزا
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
out port بندر دور از مقصد
out port بندرخارج از محوطه
way port بندر سر راه
last port شیپور خاموشی
port شیار هادی دهانه
port ترابردن
port بردن
port بندر ورودی
port فرودگاه هواپیما
port درگاه
port دهانه
port مامن مبدا مسافرت
port دماغه
port درب درگاه
port مجرا
port دروازه
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port ببندر اوردن حمل کردن
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port سمت چپ ناو
port شراب شیرین بارگیری کردن
port در رو مخرج
port دورازه
port ریل اطراف ناو
port مجرای عبورروغن
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port باب
port مدخل
port دریچه تبدیل برنامه
port بندرگاه
port بندر
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port دریچه
port روزنه
port بندر گاه
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port لنگرگاه
port به آن وصل است را انتخاب کند
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port hole مزغل
secondary port بندر فرعی
sally port درب ورودی بزرگ
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
port installations تاسیسات بندری
sally port دریچه
sally port دروازه عبور از قلعه
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
sally port دروازه بزرگ قلعه
port of entry بندرمحل ورود
port of entry بندر مقصد
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port watch نگهبان بندر
port of embarkation بندر عزیمت
port watch پست نگهبانی بندر
port of destination بندر مقصد
put into port وارد بندر شدن
registered port بندر مشخص
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
secondary port ,
secondary port subordinatestation : syn
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
modem port قسمتقرارگیریمدم
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand دستسویچپ
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
transfer port دریچهانتقال
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
ejection port دهانهپرتاب
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
secondary port station secondary
serial port مدخل سری
serial port درگاه ترتیبی
supply port درگاه تامین
supply port درگاه تدارکاتی
video port قسمتنمایش
terminal port بندر مقصد
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
treaty port بندر پیمانی
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
car port سایبان اتومبیل
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
free port بندر ازاد
destination port بندر تحویل کالا
exhaust port مجرای خروجی
exhaust port دریچه خروجی
freeing port شکاف یک طرفه
gas port محفظه عبور گاز
gas port میله تنظیم گاز
gas port لوله عبور گاز
gun port مزغل
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
destination port بندر مقصد
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
port of call بندر توقف
port of call بندر لنگراندازی
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
admission port دریچه پذیرش
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
captain of the port افسر انتظامات بندر
admission port سوپاپ ورودی
cargo port دریچه بارگیری ناو
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
control port درگاه کنترل
controlled port بندر نظامی کنترل شده
home port پایگاه اصلی
home port پایگاه مادر
inlet port سوپاپ ورودی
port complex لنگرگاه
minor port بندر کوچک
high port حالت دست فنگ
port complex مجتمع بندری
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port arms پیش فنگ
naval port بندر دریایی
memory port درگاه حافظه
midi port دریچه یا درگاه IDI
parallel port درگاه موازی
intake port سوپاپ ورودی
controlled port بندرکنترل شده
inlet port دریچه ورودی
main port بندر اصلی
main port ,
port hole روزنه
main port refrencestation : syn
main port port principal
intake port دریچه ورودی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com