English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
aggregate demand function تابع تقاضای کل
Other Matches
aggregate demand تقاضای کل
aggregate market demand تقاضای کل بازار
aggregate function عمل جمعی
aggregate production function تابع تولید کل
demand function تابع تقاضا
aggregate مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate مصالح دانه بندی
aggregate مصالح دانهای
aggregate توده
aggregate جمع امده
aggregate جمع شده
aggregate توده کردن
aggregate جمع شدن
aggregate مجموع جمع کردن
aggregate جمع
aggregate مجموعه
aggregate انبوهه
aggregate بهم پیوسته
aggregate متراکم متراکم ساختن
aggregate ارقام کلی
aggregate کلوخه مصالح سنگی
aggregate بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
aggregate مجموعهای از اشیا داده
aggregate تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate تراکم
aggregate کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregate ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
aggregate دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregate انبوه توده
aggregate انبوه سنگدانه
aggregate کل
aggregate expenditures هزینههای کل
uniform aggregate مصالح ریزدانه یکنواخت
fine aggregate مواد دانه ریز
aggregate expenditures مخارج کل
fine aggregate مواد ریز
fine aggregate مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
aggregate batcher تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate particles خردههای انبوهیده
aggregate supply عرضه کل
classification of aggregate طبقه بندی خاکدانه ها
coarse aggregate مصالح درشت دانه
coarse aggregate مصالح دانه بندی درشت
data aggregate متراکم سازی داده ها
data aggregate دادههای متراکم
data aggregate مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد
data aggregate تراکم داده ها
aggregate saving پس انداز کل
aggregate particles خردههای انبوه شده
aggregate consumption مصرف کل
aggregate output تولید کل
aggregate operator عملگر جمعی
aggregate interlocking بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
aggregate batching plant دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate flow diagram نمودار تهیه مصالح
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
aggregate cement ratio نسبت مواد سنگی به سیمان
aggregate market supply عرضه کل بازار
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
on demand بنا به تقاضا
to be in demand خریدارداشتن مطلوب بودن
to be in demand طالب داشتن
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
on demand عندالمطالبه
demand احتیاج
demand تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand تقاضا برای انجام چیزی
demand خواستارشدن
demand پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand خواست
demand نیاز
demand تقاضا
demand انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand نیاز احتیاج
demand تقاضا کردن
demand درخواست کردن
demand درخواست
demand مطالبه تقاضا کردن
demand مطالبه
demand تقاضای خرید کالا
demand مطالبه کردن
demand طلب
demand نیاز
demand درخواست مطالبه
demand تقاضا کردن تقاضا
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand processing پردازش بر اساس نیاز
demand deposit سپرده جاری
demand note سفته
demand note چک تمسک
demand deposit سپرده دیداری
demand price حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand pattern الگوی تقاضا
demand deposit سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand paging صفحه بندی تقاضا
demand paging صفحه بندی مورد نیاز
demand paging در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand forecast پیش بینی تقاضا
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand for payment تقاضای پرداخت
money demand تقاضا برای پول
demand shift انتقال تقاضا
demand management مدیریت تقاضا
demand meter تقاضاسنج
demand for money تقاضا برای پول
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand note مطالبه نامه
demand elasticity کشش تقاضا
demand factors جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand factors عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand factors عوامل تقاضا
demand factor ضریب تقاضا
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand satisfaction تحویل درخواستها
law of demand قانون تقاضا
excess demand فزونی تقاضا
excess demand درخواست مازاد
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
energy demand مطالبه انرژی
elasticity of demand کشش تقاضا
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
elastic demand حساس
maximum demand بار حداکثر
joint demand تقاضای مشترک
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
market demand تقاضای بازار
maximum demand تقاضای بیشینه
financed demand احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
final demand تقاضای نهائی
maximum demand پیک بار
factor demand تقاضای عوامل
maximum demand بار پیک
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
inelastic demand تقاضای غیر حساس
elastic demand تقاضای کشش دار
demand surface میزان تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand side ستون تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
demand shift جابجائی تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
derived demand تقاضای مشتق شده
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
elastic demand تقاضای با کشش
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective demand تقاضای موثر
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
inelastic demand تقاضای بی کشش
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
national demand تقاضای ملی
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
information on demand اطلاعات با تقاضا
change in demand تغییر تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
peak demand حداکثر تقاضا
payable on demand پرداخت عندالمطالبه
to make a demand on somebody مطالبه کردن از کسی
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
to meet a demand تقاضایی را براوردن
total demand تقاضای کل
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
quantity of demand مقدار تقاضا
To demand ones right. To get ones due. حق کسی را خواستن ( گرفتن )
we demand p in our contract ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
excess demand تقاضای بیش از حد
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
supply and demand عرضه و تقاضا
demand code رمز درخواست
demand code شماره رمزبرگ درخواست
offer and demand عرضه و تقاضا
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
demand curve منحنی تقاضا
composite demand تقاضای مرکب
complementary demand تقاضای تکمیلی
complementary demand تقاضای مکمل
demand accommodation تعدیل درخواستها
precautionary demand for money تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
maximum demand meter حداکثر مقدار سنج
arc elasticity of demand = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
maximum demand pointer عقربه مصرف حداکثر
transaction demand for money تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
marginal demand price قیمت تقاضای نهائی
income elasticity of demand درامدی تقاضا
pressure demand regulator رگولاتورتنظیمفشار
To demand prompt payment. تقاضای پرداخت فوری کردن
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
by popular [demand] request درخواست توده پسند
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
income elasticity of demand کشش
market demand schedule صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
maximum demand indicator کنتور بار پیک
maximum demand meter تقاضاسنج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com